1. rumors are afloat
بازار شایعات گرم است.
2. he kept the company afloat
او شرکت را روی پای خود نگه داشت.
3. the burning ship stayed afloat for an hour and then sank
کشتی مشتعل یک ساعت بر روی آب ماند و سپس فرو رفت.
4. the lower deck is afloat
طبقه ی تحتانی کشتی را آب گرفته است.
5. to set a boat afloat
قایق را شناور کردن
6. despite the depression, he kept himself afloat
علی رغم بحران اقتصادی او خودش را حفظ کرد.
7. The Treasury borrowed £40 billion, just to stay afloat.
[ترجمه ترگمان]خزانه ۴۰ میلیارد پوند وام گرفت، تا شناور بماند
[ترجمه گوگل]وزارت خزانه داری تنها 40 میلیارد پوند به دست می آورد
8. The inheritance kept them afloat for years.
[ترجمه ترگمان]این ارث، آن ها را سال ها شناور نگه می داشت
[ترجمه گوگل]این وراث برای سال ها آنها را شناور نگه داشت
9. How long did you spend afloat?
[ترجمه ترگمان]چند وقته شناور شدی؟
[ترجمه گوگل]چقدر طول کشیدید؟
10. She spent seven days afloat on a raft.
[ترجمه ترگمان] اون هفت روز روی یه قایق شناور بود
[ترجمه گوگل]او هفت روز در یک قایق شناور شد
11. Many small businesses are struggling to stay/keep afloat.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تجارت های کوچک در حال تلاش برای ماندن و حفظ شناور هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت های کوچک در حال تلاش برای ماندن / نگه داشتن شناور هستند
12. The ancients conceived the earth as afloat in water.
[ترجمه ترگمان]پیشینیان زمین را همچون شناور در آب تصور می کردند
[ترجمه گوگل]پیشگامان زمین را به عنوان شناور در آب تصور کرد
13. The boat is afloat.
[ترجمه ترگمان]قایق روی آب شناور است
[ترجمه گوگل]قایق شناور است
14. They are borrowing just to stay afloat, not for investment.
[ترجمه ترگمان]آن ها فقط برای شناور ماندن قرض می گیرند، نه برای سرمایه گذاری
[ترجمه گوگل]آنها فقط برای ماندن در امان هستند، نه برای سرمایه گذاری
15. Hurling his arms and legs about wildly,he kept afloat but wasted much effort.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دست هایش را با سرعت به اطراف می چرخاند، خود را سرپا نگه می داشت، اما کوشش زیادی به هدر نداده بود
[ترجمه گوگل]او دست هایش و پاهای خود را به صورت وحشیانه فرو برد، او را شناور نگه داشت اما تلاش زیادی نکرد
16. He is struggling to keep afloat after a series of emotional and health problems.
[ترجمه ترگمان]او در حال تلاش برای شناور ماندن پس از یک سری مشکلات عاطفی و سلامتی است
[ترجمه گوگل]او تلاش می کند تا پس از یک سری مشکلات عاطفی و بهداشتی، شناور بماند
17. She was trying desperately to stay afloat.
[ترجمه ترگمان]او با ناامیدی سعی می کرد که در آب بماند
[ترجمه گوگل]او به شدت سعی می کرد تا روی زمین بماند