کلمه جو
صفحه اصلی

contaminate


معنی : الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
معانی دیگر : آلودن، آلوده کردن، ملوث کردن، کثیف کردن، ناپاک کردن، چرکین کردن، فاسد کردن، نجس کردن، ملوک کردن

انگلیسی به فارسی

آلودن، ملو کردن، سرایت دادن


آلودگی، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: contaminates, contaminating, contaminated
مشتقات: contaminable (adj.), contaminated (adj.), contaminator (n.)
• : تعریف: to make impure or unusable by contact or by adding a harmful substance.
مترادف: corrupt, defile, foul, pollute, taint
متضاد: purify, sterilize
مشابه: adulterate, befoul, dirty, infect, poison, soil, spoil, sully, vitiate

- Chemicals are contaminating the water supply.
[ترجمه دلارام آزادجو] مواد شیمیایی در حال آلوده کردن مخازن آب تامینی هستند.
[ترجمه ترگمان] مواد شیمیایی تامین آب را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل] مواد شیمیایی آلوده شدن به آب هستند

• pollute, make impure; infect with a disease
when something is contaminated by dirt, chemicals, or radiation, it becomes polluted by them and is then impure or harmful.

مترادف و متضاد

الودن (فعل)
imbrue, bedaub, spatter, besmear, contaminate, gaum, pollute, smear, tincture, maculate

ملوی کردن (فعل)
bedaub, besmear, contaminate, defile, deflower, pollute

سرایت دادن (فعل)
contaminate

عفونی کردن (فعل)
contaminate, taint, infect

adulterate


Synonyms: alloy, befoul, corrupt, debase, debauch, defile, deprave, desecrate, dirty, harm, infect, injure, muck up, pervert, poison, pollute, profane, radioactivate, soil, spoil, stain, sully, taint, tarnish, vitiate


Antonyms: clean, cure, heal, purify, sterilize


جملات نمونه

1. car fumes contaminate the air
دود ماشین هوا را آلوده می کند.

2. One secret military unit tried to contaminate the drinking water of the refugees.
[ترجمه ترگمان]یک واحد نظامی مخفی تلاش کرد تا آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند
[ترجمه گوگل]یک واحد نظامی مخفی سعی کرد آب آشامیدنی پناهندگان را آلوده کند

3. Foreigners are seen to contaminate their precious homogeneity and disturb the peace.
[ترجمه ترگمان]خارجی ها دیده می شوند که همگنی گران بها را آلوده کرده و صلح را مختل می کنند
[ترجمه گوگل]دیده می شود که خارجی ها همگنی گرانبها خود را آلوده کرده و صلح را تحمل می کنند

4. Publicity before the trial can contaminate a jury.
[ترجمه ترگمان]تبلیغات پیش از محاکمه می تواند هیات منصفه را آلوده کند
[ترجمه گوگل]تبلیغات قبل از محاکمه می تواند یک هیئت منصفه را آلوده کند

5. That monkey viruses can contaminate live vaccines is not in doubt.
[ترجمه ترگمان]این ویروس ها میمون می توانند واکسن های زنده را آلوده کنند، در شک نیست
[ترجمه گوگل]این ویروس های ماری می توانند واکسن های زنده را آلوده کنند بدون شک

6. This drip could contain bacteria and contaminate other food.
[ترجمه ترگمان]این قطره می تواند حاوی باکتری باشد و مواد غذایی دیگر را آلوده کند
[ترجمه گوگل]این قطره می تواند حاوی باکتری باشد و مواد غذایی دیگر را آلوده کند

7. Common ingredients likely to contaminate products with formaldehyde include quaternium- DMDM hydantoin, imidazolidinyl urea and diazolidinyl urea.
[ترجمه ترگمان]مواد اولیه که به احتمال زیاد محصولاتی را آلوده می کنند شامل formaldehyde - DMDM hydantoin، imidazolidinyl اوره و diazolidinyl اوره می باشند
[ترجمه گوگل]مواد معدنی مشترک که احتمالا محصولات فرمالدئید را آلوده می کنند عبارتند از: کواترنیم- DMDM ​​هیدانتوین، امیدآزادیلینیل اوره و دیازالیدیلین اوره

8. Landfills can contaminate drinking-water if they not properly constructed.
[ترجمه ترگمان]محل های دفن زباله اگر به درستی ساخته نشوند، آب آشامیدنی را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]دفن زباله ها می تواند آب آشامیدنی را آلوده کند، اگر به درستی ساخته نشده باشند

9. Idling a vehicle can also contaminate engine oil and accelerate the deterioration of engine components.
[ترجمه ترگمان]idling یک وسیله نقلیه می تواند روغن موتور را آلوده کرده و خرابی اجزای موتور را تسریع کند
[ترجمه گوگل]رانندگی با رانندگی یک خودرو نیز می تواند روغن موتور را آلوده و بدتر شدن اجزای موتور را تسریع بخشد

10. The sources of organisms that may contaminate the wound are numerous.
[ترجمه ترگمان]منابع ارگانیسم هایی که ممکن است زخم را آلوده کنند بیشمار هستند
[ترجمه گوگل]منابع ارگانیسم هایی که ممکن است زخم را آلوده کنند، زیاد است

11. Now you wear lab coat so you don't contaminate toner processing.
[ترجمه ترگمان]حالا تو لباس آزمایشگاه می پوشی که به پودر جوهر آلوده نشی
[ترجمه گوگل]اکنون کت آزمایشگاهی را می پوشید تا پردازش تونر را آلوده نکنید

12. Juices left in bags that contained raw meat can contaminate the cooked leftovers.
[ترجمه ترگمان]Juices در کیسه هایی که حاوی گوشت خام بودند، باقی مانده را آلوده می کنند
[ترجمه گوگل]آب میوه ها در کیسه های حاوی گوشت خام وجود دارد که می تواند مانده های پخته شده را آلوده کند

13. I know the rats are a worry because they are so dangerous and can contaminate food.
[ترجمه ترگمان]من می دانم که موش ها نگران هستند چون خیلی خطرناک هستند و می توانند غذا را آلوده کنند
[ترجمه گوگل]من می دانم که موش ها نگران هستند زیرا آنها خیلی خطرناک هستند و می توانند غذا را آلوده کنند

14. Water rising through abandoned mines could pollute rivers, kill wildlife and contaminate drinking water.
[ترجمه ترگمان]آب از طریق مین های رها شده می تواند رودخانه ها را آلوده کرده، حیات وحش را نابود کرده و آب آشامیدنی آلوده را آلوده کند
[ترجمه گوگل]افزایش آب از طریق معادن رها شده می تواند رودخانه ها را آلوده کند، حیات وحش را بکشند و آب آشامیدنی را آلوده کنند

15. The issue was whether or not the bacteria in his body would contaminate the local ecosystem.
[ترجمه ترگمان]مساله این بود که آیا باکتری ها در بدن او اکوسیستم محلی را آلوده خواهند کرد یا نه
[ترجمه گوگل]مسئله این است که آیا باکتری در بدن او آلوده به اکوسیستم محلی است یا نه

Car fumes contaminate the air.

دود ماشین هوا را آلوده می‌کند.


contaminated water

آب آلوده


پیشنهاد کاربران

آغشته

ناخالص کردن - سمی کردن

آلوده کردن

آلوده کردن با مواد شیمیایی و مواد مخرب زیست محیطی

حضور عامل عفونی بر سطوح زنده و غیر زنده

contaminate ( verb ) = آلوده کردن، فاسد کردن، خراب کردن/به تباهی کشاندن ( در مورد مباحث اخلاقی )

examples:
1 - They have contaminated our water supply.
آنها ذخایر آب ما را آلوده کرده اند.
2 - The food which had been contaminated was destroyed.
مواد غذایی که آلوده شده بود از بین برده شد.
3 - Much of the coast has been contaminated by nuclear waste.
بخش اعظم ساحل به ضایعات هسته ای آلوده شده است.
4 - The disease can be caused by a variety of viruses, bacteria, and other small organisms that contaminate food or water.
این بیماری می تواند ناشی از انواع ویروس ها ، باکتری ها و دیگر موجودات کوچک باشد که غذا یا آب را آلوده می کنند.
5 - The government recently reported that 10% of farmland has been destroyed by pollution and that heavy metals contaminate 12 million tons of grain a year.
اخیراً دولت گزارش داده است که 10 درصد زمین های کشاورزی بر اثر آلودگی از بین رفته است و فلزات سنگین سالانه 12 میلیون تن غلات را آلوده می کنند.
6 - There are fears that exported products could contaminate food supplies abroad.
این نگرانی وجود دارد که محصولات صادراتی ممکن است منابع غذایی خارج از کشور را آلوده کند.
7 - Superstitions can contaminating the minds of the youth of our country
خرافات می تواند ذهن جوانان کشور ما را به تباهی بکشاند.


کلمات دیگر: