1. an affable old man
پیرمرد مهربان
2. an affable smile
لبخندی محبت آمیز
3. He struck me as an affable sort of a man.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مرد مهربان به من ضربه زد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک مرد قابل اعتماد به من حمله کرد
4. Granny smiled an affable smile.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ لبخند ملیحی زد و گفت:
[ترجمه گوگل]ننه جان لبخند محبت آمیز لبخند زد
5. Murray was an affable, free-spirited man.
[ترجمه ترگمان]موری یک مرد سرزنده و شاد بود
[ترجمه گوگل]موری یک مرد خوشبخت و آزاده بود
6. He found her parents very affable.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش را بسیار مهربان یافت
[ترجمه گوگل]او والدینش را بسیار دوست داشت
7. The chairman was quite affable at the meeting.
[ترجمه ترگمان]رئیس در جلسه بسیار مهربان بود
[ترجمه گوگل]رئیس در جلسه کاملا قابل اعتماد بود
8. Forrest was normally mild-mannered, affable, and untalkative.
[ترجمه ترگمان]Forrest همیشه رفتاری ملایم و مودب و مهربان داشت
[ترجمه گوگل]فارست به طور معمول خفیف، مهربان و غیرقابل انکار بود
9. Mr Brooke is an extremely affable and approachable man.
[ترجمه ترگمان]آقای بروک یک مرد بسیار مهربان و approachable است
[ترجمه گوگل]آقای بروکل یک مرد بسیار قابل اعتماد و قابل دسترس است
10. He is an affable man, always willing to stop and talk.
[ترجمه ترگمان]او مرد مهربانی است که همیشه مایل است بایستد و حرف بزند
[ترجمه گوگل]او یک مرد قابل اعتماد است، همیشه مایل به متوقف کردن و صحبت کردن است
11. The checkers at the airport were poker-faced but affable.
[ترجمه ترگمان]The در فرودگاه پوکر بازی می کردند، اما مهربان بودند
[ترجمه گوگل]چکرز در فرودگاه با پوکر روبرو بود اما قابل اعتماد
12. Considered more affable than his father, Reyes Heroles already has had some success putting out political fires.
[ترجمه ترگمان]Reyes Heroles از پدرش مهربان تر از پدرش به نظر می رسد در حال حاضر موفقیت هایی را در زمینه ایجاد آتش سیاسی داشته است
[ترجمه گوگل]رئیس هرئولز قبلا بعضی از موفقیت های خود را از دست داده است
13. Dury is convivial, affable and engaging.
[ترجمه ترگمان]Dury، خوش مشرب، مهربان و جذاب است
[ترجمه گوگل]خلوت سرگرم کننده، مهربان و جذاب است
14. He is laid-back, affable and easy-going; she is more outgoing and flamboyant, continuously talking and joking.
[ترجمه ترگمان]عقب می نشیند، مهربان و بی تکلف است؛ بیشتر اجتماعی و پر زرق و برق است، مرتب صحبت می کند و شوخی می کند
[ترجمه گوگل]او پشت سر گذاشته، قابل اعتماد و آسان است؛ او بیشتر در حال خروج و پر زرق و برق است، به طور مداوم صحبت کردن و شوخی می کند
15. She married an affable, middle-aged businessman.
[ترجمه ترگمان]او با یک تاجر میانسال و مهربان ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]او با یک دوست داشتنی و دوست داشتنی میانسال ازدواج کرد