(verb transitive) بالابردن، افزودن، زیادکردن، بلندکردن
enhanced
(verb transitive) بالابردن، افزودن، زیادکردن، بلندکردن
انگلیسی به فارسی
افزایش یافته است، بالا بردن، افزودن، زیاد کردن، بلند کردن
انگلیسی به انگلیسی
• improved; increased; intensified; increased in value
جملات نمونه
1. music enhanced our enjoyment of the dinner
موسیقی لذت ما را از شام بیشتر کرد.
2. music enhanced the impact of that scene
موسیقی اثر آن صحنه را بیشتر کرد.
3. a blue dress enhanced the beauty of that girl
پیراهن آبی بر زیبایی آن دختر می افزود.
4. Your life can be enhanced, and your happiness enriched, when you choose to change your perspective. Don't leave your future to chance, or wait for things to get better mysteriously on their own. You must go in the direction of your hopes and aspirations. Begin to build your confidence, and work through problems rather than avoid them. Remember that power is not necessarily control over situations, but the ability to deal with whatever comes your way.
[ترجمه ترگمان]زندگی شما می تواند افزایش یابد، و وقتی شما می خواهید چشم انداز خود را تغییر دهید، خوشبختی شما غنی می شود آینده خود را به بخت و اقبال رها نکنید، یا صبر کنید تا اشیا به طور مرموز و اسرار آمیز به طور مرموزی به کار روند باید به سمت امیدها و آرزوهای خود حرکت کنید شروع به ایجاد اعتماد به نفس خود کنید و به جای دوری از آن ها از طریق مشکلات کار کنید به یاد داشته باشید که قدرت لزوما کنترل شرایط نیست، بلکه توانایی مقابله با هر چیزی که شما به دنبال آن هستید
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما تصمیم به تغییر دیدگاه خود می کنید، زندگی خود را افزایش می دهد و خوشبختی شما غنی می شود آینده خود را به شانس نگذارید یا منتظر بمانید تا چیزها به طور اسرار آمیز بهتر شوند شما باید به سوی امید و آرزوهای خود بروید شروع به ساخت اعتماد به نفس خود کنید و از طریق مشکلات کار کنید تا از آنها اجتناب کنید به یاد داشته باشید که قدرت لزوما کنترل وضعیت نیست، بلکه توانایی مقابله با آنچه که می آید، راه شماست
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما تصمیم به تغییر دیدگاه خود می کنید، زندگی خود را افزایش می دهد و خوشبختی شما غنی می شود آینده خود را به شانس نگذارید یا منتظر بمانید تا چیزها به طور اسرار آمیز بهتر شوند شما باید به سوی امید و آرزوهای خود بروید شروع به ساخت اعتماد به نفس خود کنید و از طریق مشکلات کار کنید تا از آنها اجتناب کنید به یاد داشته باشید که قدرت لزوما کنترل وضعیت نیست، بلکه توانایی مقابله با آنچه که می آید، راه شماست
5. As a general rule, all muscular effort is enhanced by breathing in as the effort is made.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک قاعده کلی، تمام تلاش ماهیچه ای با نفس کشیدن در حین انجام این تلاش افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده کلی، تلاش های عضلانی به وسیله تنفس انجام می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده کلی، تلاش های عضلانی به وسیله تنفس انجام می شود
6. New machinery has enhanced the company's productivity and competitiveness.
[ترجمه ترگمان]ماشین آلات جدید بهره وری و رقابت شرکت را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]ماشین آلات جدید افزایش بهره وری و رقابت شرکت را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]ماشین آلات جدید افزایش بهره وری و رقابت شرکت را افزایش داده است
7. Any holiday in the USA and Canada is enhanced by renting a self-drive car.
[ترجمه ترگمان]هر تعطیلات در آمریکا و کانادا با اجاره یک ماشین خودی افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]هر تعطیلات در ایالات متحده آمریکا و کانادا با اجاره یک ماشین خودگردان افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]هر تعطیلات در ایالات متحده آمریکا و کانادا با اجاره یک ماشین خودگردان افزایش می یابد
8. The election result enhanced the party's stature.
[ترجمه ترگمان]نتیجه انتخابات باعث افزایش موقعیت حزب شد
[ترجمه گوگل]نتیجه انتخابات باعث افزایش سطح حزب شد
[ترجمه گوگل]نتیجه انتخابات باعث افزایش سطح حزب شد
9. The candlelight enhanced her beauty.
[ترجمه ترگمان]نور شمع به زیبایی او افزوده می شد
[ترجمه گوگل]نور شمع زیبایی او را افزایش داد
[ترجمه گوگل]نور شمع زیبایی او را افزایش داد
10. The black wimple enhanced the whiteness of her skin.
[ترجمه ترگمان]سفیدی پوستش سفیدی پوست او را بالا می زد
[ترجمه گوگل]Wimple سیاه سفید سفید رنگ پوست را افزایش داد
[ترجمه گوگل]Wimple سیاه سفید سفید رنگ پوست را افزایش داد
11. It has enhanced internationalisation features and the ability to work with a mixture of different fonts and character sets.
[ترجمه ترگمان]آن ویژگی های internationalisation و توانایی کار با ترکیبی از فونت های مختلف و مجموعه های کاراکتر را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]این ویژگی های بین المللی افزایش یافته و توانایی کار با مخلوطی از فونت ها و مجموعه های شخصیت های مختلف است
[ترجمه گوگل]این ویژگی های بین المللی افزایش یافته و توانایی کار با مخلوطی از فونت ها و مجموعه های شخصیت های مختلف است
12. Either polyunsaturated fatty acids enhanced mucosal resistance or the oleic acid supplement weakened the defensive mechanisms.
[ترجمه ترگمان]اسیده ای چرب اشباع نشده می توانند مقاومت mucosal را افزایش دهند و یا the اسید اولئیک مکانیزم های دفاعی را تضعیف کند
[ترجمه گوگل]هر دو اسیدهای چرب غیر اشباع شده مقاومت به مخاطی را افزایش دادند یا مکمل اسید اولئیک، مکانیزم های دفاعی را تضعیف کردند
[ترجمه گوگل]هر دو اسیدهای چرب غیر اشباع شده مقاومت به مخاطی را افزایش دادند یا مکمل اسید اولئیک، مکانیزم های دفاعی را تضعیف کردند
13. This image can then be enhanced and electronically analyzed.
[ترجمه ترگمان]سپس این تصویر را می توان به صورت الکترونیکی آنالیز و آنالیز کرد
[ترجمه گوگل]این تصویر پس از آن می تواند افزایش یافته و به صورت الکترونیکی تجزیه و تحلیل شود
[ترجمه گوگل]این تصویر پس از آن می تواند افزایش یافته و به صورت الکترونیکی تجزیه و تحلیل شود
14. Their advantages come not just through enhanced examination success - the grammar schools achieved that.
[ترجمه ترگمان]مزایای آن ها تنها از طریق موفقیت امتحانات بورد به دست نمی آید - مدارس دستور زبان به آن دست یافتند
[ترجمه گوگل]مزایای آنها نه تنها از طریق پیشرفت معاینات پیشرفته - مدارس راهنمایی به این نتیجه رسیدند
[ترجمه گوگل]مزایای آنها نه تنها از طریق پیشرفت معاینات پیشرفته - مدارس راهنمایی به این نتیجه رسیدند
پیشنهاد کاربران
رو به رشد
صفت: پیشرفته
افزایش یافته
تقویت شده
تقویت
تقویت
بهبود بخشیدن
افزایش دادن
پیشرفته
تقویت کردن
کمک به بهتر شدن
افزایش نیرو
کمک به بهتر شدن
افزایش نیرو
بهینه شده
بالا بردن
ارتقا یافته
ارتقا یافته
بهبود یافته
پیشرفته
بهبود یافته
پیشرفته
1. Fascinating and enhanced with a great soundtrack, this DVD is affordably priced and suited to many viewings.
جذاب وبهینه شده با موسیقی متن عالی ، این DVD دارای قیمت مقرون به صرفه ای است و برای بسیاری از نمایش ها مناسب است.
2. Just think of the enhanced abilities we could get from eating those wonder foodstuffs.
فقط به توانایی های پیشرفته ای که می توانیم از خوردن مواد غذایی شگفت انگیز بدست آوریم فکر کنید.
3. Revamped marketing programs, new products and enhanced reputations have fueled, to differing degrees, the rebirth of carmakers.
برنامه های بازاریابی نوسازی شده ، محصولات جدید و اعتبارافزایش یافته، در درجات مختلف ، به تولد دوباره خودروسازان دامن زده اند.
4. The boot includes hooks for shopping bags and the like and the exterior is enhanced by alloy wheels.
صندوق عقب شامل قلاب هایی برای کیف های خرید و مواردی از این دست است و قسمت بیرونی آن توسط چرخ های آلیاژی تقویت می شود.
Enhanced ( adj ) = تقویت شده، پیشرفته، افزایش یافته، بهینه شده
جذاب وبهینه شده با موسیقی متن عالی ، این DVD دارای قیمت مقرون به صرفه ای است و برای بسیاری از نمایش ها مناسب است.
2. Just think of the enhanced abilities we could get from eating those wonder foodstuffs.
فقط به توانایی های پیشرفته ای که می توانیم از خوردن مواد غذایی شگفت انگیز بدست آوریم فکر کنید.
3. Revamped marketing programs, new products and enhanced reputations have fueled, to differing degrees, the rebirth of carmakers.
برنامه های بازاریابی نوسازی شده ، محصولات جدید و اعتبارافزایش یافته، در درجات مختلف ، به تولد دوباره خودروسازان دامن زده اند.
4. The boot includes hooks for shopping bags and the like and the exterior is enhanced by alloy wheels.
صندوق عقب شامل قلاب هایی برای کیف های خرید و مواردی از این دست است و قسمت بیرونی آن توسط چرخ های آلیاژی تقویت می شود.
Enhanced ( adj ) = تقویت شده، پیشرفته، افزایش یافته، بهینه شده
مقاومت و پایداری بیشتر
enhanced resistance
enhanced resistance
افزوده
Adjective :
بهبود یافته
ارتقاء یافته
بهتر
Improved
Better
بهبود یافته
ارتقاء یافته
بهتر
Improved
Better
بهترین مانند دستیابی به بهترین عملکرد خدمات اکوسیستمی
کلمات دیگر: