دستگاه شیردوشی
milking machine
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• machine which automatically milks lactating animals
جملات نمونه
1. Factory farming has turned the cow into a milk machine, producing anything from 25 to 40 litres of milk per day.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی صنعتی گاو را به یک ماشین شیر تبدیل کرده است و هر روز از ۲۵ تا ۴۰ لیتر شیر تولید می کند
[ترجمه گوگل]کشاورزی کارخانه گاو را به یک ماشین شیر تبدیل کرده است، هر روز از 25 تا 40 لیتر شیر تولید می کند
[ترجمه گوگل]کشاورزی کارخانه گاو را به یک ماشین شیر تبدیل کرده است، هر روز از 25 تا 40 لیتر شیر تولید می کند
2. No buzzing saw mills, no electric milking machines humming away.
[ترجمه ترگمان]هیچ همهمه ای در کار نبود، نه برقی، نه برقی، نه برقی که در حال وزوز بود
[ترجمه گوگل]هیچ کارخانه اره ذوزنقه ای وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ کارخانه اره ذوزنقه ای وجود ندارد
3. He designed a goat milking machine that does not require any electricity or motors.
[ترجمه ترگمان]او دستگاه شیردوشی از بز را طراحی می کرد که به هیچ برق یا موتور نیازی ندارد
[ترجمه گوگل]او یک دستگاه دوشش بز را طراحی کرد که نیازی به برق یا موتور ندارد
[ترجمه گوگل]او یک دستگاه دوشش بز را طراحی کرد که نیازی به برق یا موتور ندارد
4. As the cow eats, a robotic arm and connects the animal to the milking machine.
[ترجمه ترگمان]وقتی گاو می خورد، یک بازوی مصنوعی و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، بازوی رباتیک و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، بازوی رباتیک و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
5. If the teat enters the cup, the suction of the milking machine ensures that it becomes attached.
[ترجمه ترگمان]اگر the وارد فنجان شود، مکش دستگاه شیردوشی به آن متصل می شود
[ترجمه گوگل]اگر خیمه وارد فنجان شود، مکش دستگاه شیردوشی تضمین می کند که آن را متصل می شود
[ترجمه گوگل]اگر خیمه وارد فنجان شود، مکش دستگاه شیردوشی تضمین می کند که آن را متصل می شود
6. This paper introduces a new type of multifunctional automatic breast pump and milking machine.
[ترجمه ترگمان]این مقاله، نوع جدیدی از پمپ سرنگ اتوماتیک چند منظوره و دستگاه شیردوشی را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله نوع جدیدی از دستگاه پمپ اتوماتیک و پمپ اتوماتیک چند منظوره را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله نوع جدیدی از دستگاه پمپ اتوماتیک و پمپ اتوماتیک چند منظوره را معرفی می کند
7. He does not milk the cows by hand: he has an electric milking machine.
[ترجمه ترگمان]او با دست گاوها را شیر نمی دهد: او یک دستگاه شیردوشی الکتریکی دارد
[ترجمه گوگل]او گاو را با دست شیر نمی دهد: او یک دستگاه دوشش الکتریکی دارد
[ترجمه گوگل]او گاو را با دست شیر نمی دهد: او یک دستگاه دوشش الکتریکی دارد
8. As the cow eats, a robotic armclings arm cleans and connects animal to milk milking machine.
[ترجمه ترگمان]وقتی گاو می خورد، یک بازوی مصنوعی armclings تمیز می کند و حیوان را به دستگاه شیردوشی از شیر متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، دست بازوهای روباتیک پاک می شود و حیوان را به دستگاه شیرخواری وصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، دست بازوهای روباتیک پاک می شود و حیوان را به دستگاه شیرخواری وصل می کند
9. As the caw eat cow eats, a robotic arm cleans and animal to the milking machine.
[ترجمه ترگمان]وقتی خرس ها می خورند گاو می خورد، یک بازوی مصنوعی تمیز می کند و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، گاو می خورد، یک بازوی روباتیک و حیوان را به ماشین شیردوشی پاک می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، گاو می خورد، یک بازوی روباتیک و حیوان را به ماشین شیردوشی پاک می کند
10. As the cow eats, a robotic arm cleans and connects the animal to the milking machine.
[ترجمه ترگمان]وقتی گاو می خورد، یک بازوی مصنوعی تمیز می کند و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، بازوی روباتیک پاک و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو می خورد، بازوی روباتیک پاک و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
11. As the cow eats our, a robotic arm cleans and the animal to the milking machine.
[ترجمه ترگمان]وقتی گاو ما را می خورد، یک بازوی مصنوعی تمیز می کند و حیوان را به دستگاه شیردوشی متصل می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو ما را می خورند، یک بازوی روباتیک پاک می شود و حیوان را به دستگاه شیردوشی پاک می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که گاو ما را می خورند، یک بازوی روباتیک پاک می شود و حیوان را به دستگاه شیردوشی پاک می کند
پیشنهاد کاربران
Noun - countable :
ماشین شیردوشی ( که به کمک آن شیر حیوانات دوشیده می شود. )
ماشین شیردوشی ( که به کمک آن شیر حیوانات دوشیده می شود. )
milking machine ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: شیردوش
تعریف: دستگاهی ویژۀ دوشیدن شیر پستانداران
واژه مصوب: شیردوش
تعریف: دستگاهی ویژۀ دوشیدن شیر پستانداران
کلمات دیگر: