(به ویژه شکم یا چانه ی خود را) تو کشیدن، تو گرفتن، (انگلیس - عامیانه) غذا، شام مفصل، خوراک جانانه
tuck in
(به ویژه شکم یا چانه ی خود را) تو کشیدن، تو گرفتن، (انگلیس - عامیانه) غذا، شام مفصل، خوراک جانانه
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to make sure a child is covered well before sleeping at night.
- Get ready for bed, and I will come up to tuck you in.
[ترجمه پرنیان] برای خوابیدن آماده شو، و من میام روتو میکشم ( پتو میندازم روت ) .
[ترجمه ترگمان] برای خوابیدن آماده شو و من میام تو رو می برم اونجا[ترجمه گوگل] برای تختخواب آماده شوید، و من خواهم آمد تا شما را در آغوش بگیرم
• put to sleep, pull the blankets closely about someone going to bed; eat with an appetite; drink with thirst
جملات نمونه
1. She told the boy to tuck in his shirt.
[ترجمه جواد حاجیلو] او به پسر گفت پیراهنت را داخل شلوارت بگذار
[ترجمه ترگمان]به پسر گفت که پیراهنش را بپوشد[ترجمه گوگل]او به پسر گفت که در پیراهنش چسبیده است
2. We could take a tuck in the waist to give it a more fitted look.
[ترجمه ترگمان]می توانیم یک تاک را تا کمر در نظر بگیریم تا آن را بهتر ببینیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم یک کمر را در کمر بگیریم تا نگاهی دقیق تر به آن داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم یک کمر را در کمر بگیریم تا نگاهی دقیق تر به آن داشته باشیم
3. Tuck in, it's the last hot food you'll get for a while.
[ترجمه ترگمان]تاک آخرین غذایی است که برای مدتی می گیری
[ترجمه گوگل]در آخر، این آخرین غذای گرم شما برای مدتی است
[ترجمه گوگل]در آخر، این آخرین غذای گرم شما برای مدتی است
4. Stand up straight and tuck in your tummy.
[ترجمه پرنیان] صاف بایستید و شکمتون رو تو بدین.
[ترجمه ترگمان]صاف بایستید و tuck را در شکم خود بگذارید[ترجمه گوگل]مستقیما در شکم تان قرار دهید
5. Tuck in your stomach.
[ترجمه ترگمان]تاک تو شکمت
[ترجمه گوگل]در معده تان بگذارید
[ترجمه گوگل]در معده تان بگذارید
6. There's plenty of food, so please tuck in.
[ترجمه ترگمان]غذای زیادی هست، پس لطفا tuck
[ترجمه گوگل]غذای زیادی وجود دارد، پس لطفا در مورد آن صحبت کنید
[ترجمه گوگل]غذای زیادی وجود دارد، پس لطفا در مورد آن صحبت کنید
7. Kirov the tailor put a last quick tuck in position and stepped back to appraise his workmanship.
[ترجمه ترگمان]زن خیاط آخرین tuck را در جای گذاشت و قدمی به عقب برداشت تا کارش را ارزیابی کند
[ترجمه گوگل]کیرف کاپیتان سریعترین ضربه را در موقعیت قرار داد و به کار خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]کیرف کاپیتان سریعترین ضربه را در موقعیت قرار داد و به کار خود ادامه داد
8. You'd better tuck in, stoke up your energy supplies.
[ترجمه ترگمان]بهتره اینجا رو پر کنید و وسایل your رو زیاد کنید
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید دراز بکشید، منابع انرژی خود را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]شما بهتر می توانید دراز بکشید، منابع انرژی خود را از بین ببرید
9. Come on, tuck in, everybody!
[ترجمه ترگمان]! همگی بیاین تو، همگی
[ترجمه گوگل]بیا، همه چیز را درک کن!
[ترجمه گوگل]بیا، همه چیز را درک کن!
10. Come on, tuck in everyone!
[ترجمه ترگمان]! یالا، همه رو جمع و جور کنید
[ترجمه گوگل]بیا بریم
[ترجمه گوگل]بیا بریم
11. She told the boy tuck in his shirt.
[ترجمه ترگمان]به پسرک در حالی که پیراهنش را پوشیده بود، گفت:
[ترجمه گوگل]او پسر بچه را در پیراهنش گفت
[ترجمه گوگل]او پسر بچه را در پیراهنش گفت
12. Lastly tuck in the khukuri completely and firmly push the blade forward against the front edge of the scabbard and then store in a cool dry place for few days.
[ترجمه ترگمان]در نهایت به طور کامل در the قرار دهید و به طور محکم تیغه را به جلو بر لبه جلویی غلاف بکشید و سپس به مدت چند روز در یک مکان خشک خشک انبار کنید
[ترجمه گوگل]در نهایت در khukuri به طور کامل و محکم فشار تیغه به جلو در مقابل لبه جلو از scabbard و سپس ذخیره در خشکی خشک برای چند روز
[ترجمه گوگل]در نهایت در khukuri به طور کامل و محکم فشار تیغه به جلو در مقابل لبه جلو از scabbard و سپس ذخیره در خشکی خشک برای چند روز
13. Simon : Hey, you ! Tuck in your shirt.
[ترجمه ترگمان]! هی، تو تاک تو لباست
[ترجمه گوگل]سیمون هی، تو! پوشیدن پیراهن خود را
[ترجمه گوگل]سیمون هی، تو! پوشیدن پیراهن خود را
14. Simon: Oh. Well, I still think you should tuck in your shirt.
[ترجمه ترگمان]اوه خب، من هنوزم فکر می کنم باید پیرهنت رو بپوشی
[ترجمه گوگل]سیمون آه خوب، من هنوز فکر می کنم شما باید در پیراهن خود تیک بزنید
[ترجمه گوگل]سیمون آه خوب، من هنوز فکر می کنم شما باید در پیراهن خود تیک بزنید
15. Tuck in your stomach and stand up straight!
[ترجمه ترگمان]تاک تو شکمت و صاف وایسا
[ترجمه گوگل]در معده خود قدم بزنید و مستقیما ایستاده باشید!
[ترجمه گوگل]در معده خود قدم بزنید و مستقیما ایستاده باشید!
پیشنهاد کاربران
تو کردن لباس ( پیراهن روی شلوار باشه )
در رختخواب گذاشتن
کسی رو خوابوندن
روی کسی یا چیزی پتو کشیدن
درانگلیس - عامیانه : شام مفصل - خوراک جانانه
کشیدن پتو روی کسی
خواباندن بچه ، مثلا مادر بچه رو تو بغلش تکون میده و میخوابونه
Phrasal verb - informal :
با اشتیاق غذا خوردن
زدن بر بدن
با اشتیاق غذا خوردن
زدن بر بدن
کلمات دیگر: