کلمه جو
صفحه اصلی

polluted


معنی : نجس، ملوی

انگلیسی به فارسی

آلوده، ناپاک، پلشت، نجس


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: pollutedness (n.)
• : تعریف: made unclean, impure, unhealthy, or corrupt; contaminated.
متضاد: clean, pure
مشابه: impure

- We were tired of breathing polluted air in the city.
[ترجمه ❤️❤️] ما از نفس کشیدن در هوای آلوده خسته شدیم
[ترجمه Sabaabd] ما از تنفس هوای آلوده درشهر خسته شده بودیم
[ترجمه ترگمان] ما از تنفس هوای آلوده در شهر خسته شده بودیم
[ترجمه گوگل] ما از تنفس هوای آلوده در شهر خسته شدیم
- Excessive wealth has caused them to have polluted values.
[ترجمه ترگمان] ثروت بیش از حد باعث شده است که آن ها مقادیر آلوده داشته باشند
[ترجمه گوگل] ثروت بیش از حد باعث شده است که ارزش های آلوده داشته باشند

• contaminated, dirtied, soiled

مترادف و متضاد

نجس (صفت)
unclean, untouchable, polluted

ملوی (صفت)
polluted

جملات نمونه

1. a polluted cup
فنجان نجس

2. a polluted lake
دریاچه ی آلوده

3. the polluted atmosphere of large cities
هوای آلوده ی شهرهای بزرگ

4. Polluted water sources are a hazard to wildlife.
[ترجمه ترگمان]منابع آب آلوده، خطری برای حیات وحش هستند
[ترجمه گوگل]منابع آب آلوده به حیات وحش در معرض خطر هستند

5. A leakage of kerosene has polluted water supplies.
[ترجمه ترگمان]نشت نفت، تامین آب آلوده را آلوده کرده است
[ترجمه گوگل]نشت نفت سفید منبع آب آلودگی است

6. Many rivers and lakes are seriously polluted.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از رودخانه ها و دریاچه ها به شدت آلوده شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از رودخانه ها و دریاچه ها به طور جدی آلوده هستند

7. The river has been polluted by waste products from the factory.
[ترجمه ترگمان]این رودخانه با محصولات زائد از کارخانه آلوده شده است
[ترجمه گوگل]رودخانه توسط مواد زائد از کارخانه آلوده شده است

8. Our water supply is becoming polluted with nitrates.
[ترجمه ترگمان]تامین آب ما با نیترات ها آلوده شده است
[ترجمه گوگل]تامین آب ما با نیترات آلوده می شود

9. Try to procure us some specimens of the polluted water from the river.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید چند نمونه از آب آلوده را از رودخانه تهیه کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید بعضی از نمونه های آب آلوده از رودخانه را تهیه کنید

10. The island has been seriously polluted by a copper mine.
[ترجمه ترگمان]این جزیره به طور جدی توسط یک معدن مس آلوده شده است
[ترجمه گوگل]این جزیره به طور معنی داری توسط معدن مس مضر است

11. The air is heavily polluted with traffic fumes.
[ترجمه ترگمان]هوا به شدت با دود ترافیک آلوده شده است
[ترجمه گوگل]هوا با شدت ترافیک آلوده است

12. Breathing such polluted air is the equivalent of smoking ten cigarettes a day.
[ترجمه ترگمان]تنفس چنین هوای آلوده معادل کشیدن ۱۰ سیگار در روز است
[ترجمه گوگل]تنفس این هوا آلوده به معنی سیگار کشیدن سیگار در روز است

13. The water is alleged to be polluted with mercury.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که آب آلوده به جیوه است
[ترجمه گوگل]ادعا می شود که آب جیوه آلوده باشد

14. It is probably the most polluted body of water in the world.
[ترجمه ترگمان]آن احتمالا آلوده ترین مکان آب در جهان است
[ترجمه گوگل]این احتمالا بدن آلوده ترین آب جهان است

15. Most people don't realize that they are breathing polluted air.
[ترجمه ترگمان]اغلب مردم نمی دانند که هوای آلوده تنفس می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر مردم نمی دانند که آنها تنفس هوا آلوده است

پیشنهاد کاربران

آلوده
مثال:polluted water یعنی آب آلوده

کثیف، آلوده، ناپاک، مخالف تمیز، نجس و مخالف پاک

made unclean and dirty

کثیف

آلوده

الوده

آلوده و کثیف

Made dirty

عامل بیماری

آلوده - کثیف


کثیف والوده


الوده و کثیف

آلوده _نجس_

آلودگی

آلوده شده

کثیف وآلوده

هوای کثیف وآلوده و ناپاک

polluted ( adj ) = contaminated ( adj )
به معناهای : آلوده، کثیف، فاسد کننده، شیمیایی، سمی، مسموم، ناپاک، ناخالص، پالایش نشده


کلمات دیگر: