کلمه جو
صفحه اصلی

afoot


معنی : برپا، پیاده، در جریان
معانی دیگر : با راه رفتن، در شرف تکوین، در حال انجام

انگلیسی به فارسی

حرکت، پیاده، در جریان، برپا


پیاده، در جریان، برپا


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
(1) تعریف: on foot; walking.
مشابه: pedestrian

(2) تعریف: in preparation; imminent.

- There is a sinister plot afoot.
[ترجمه ترگمان] نقشه شومی در کار است
[ترجمه گوگل] یک تصادف بدبختانه وجود دارد

• on foot; in the process of being developed
if a plan or scheme is afoot, it is already happening or being planned, often secretly; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

برپا (صفت)
afoot

پیاده (قید)
afoot

در جریان (قید)
afoot

traveling by foot


Synonyms: walking, on foot, hiking


in progress


Synonyms: in preparation, going on, brewing, forthcoming, getting ready, cooking, astir


Antonyms: finished, completed, ended


جملات نمونه

1. rabbits are hunted either afoot or on horseback
خرگوش را یا پیاده و یا سوار بر اسب شکار می کنند.

2. i knew something terrible was afoot
می دانستم چیز وحشتناکی در شرف وقوع بود.

3. There's something afoot here, but I don't know what it is.
[ترجمه ترگمان]چیزی در اینجا وجود دارد، اما نمی دانم چیست
[ترجمه گوگل]چیزی در اینجا وجود دارد، اما من نمی دانم که آن چیست

4. Plans are afoot to stage a new opera.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای اجرای یک اپرا جدید در جریان است
[ترجمه گوگل]برنامه های جدید برای اجرای اپرا جدید است

5. It seems there could be moves afoot to close the centre.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در حال حرکت برای بستن این مرکز است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد می تواند حرکت کند تا مرکز را ببندد

6. There's a scheme afoot to put a motorway through the park.
[ترجمه ترگمان]یک نقشه داریم که می تواند اتوبان را از پارک خارج کند
[ترجمه گوگل]یک طرح برای راه اندازی یک بزرگراه در پارک وجود دارد

7. Everybody knew that something awful was afoot.
[ترجمه ترگمان]همه می دانستند که حادثه وحشتناکی در پیش است
[ترجمه گوگل]همه می دانستند چیزی افتضاح بود

8. A plan was afoot to seize power.
[ترجمه ترگمان]نقشه ای برای بدست آوردن قدرت بود
[ترجمه گوگل]برنامه ای برای به دست گرفتن قدرت بود

9. Moves are afoot to increase car insurance premiums.
[ترجمه ترگمان]اقدامات در حال انجام هستند تا حق بیمه اتومبیل را افزایش دهند
[ترجمه گوگل]برای افزایش حق بیمه ماشین، حرکت می کند

10. There were plans afoot for a second attack.
[ترجمه ترگمان]نقشه دوم برای حمله دوم در کار بود
[ترجمه گوگل]برنامه ای برای حمله دوم وجود داشت

11. There are plans afoot to increase taxation.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای افزایش مالیات در جریان است
[ترجمه گوگل]برنامه هایی برای افزایش مالیات وجود دارد

12. There is a plan afoot to pull down the old building so as to widen the street.
[ترجمه ترگمان]یک نقشه است که می خواهد ساختمان قدیمی را پایین بکشد تا بتواند خیابان را گسترش دهد
[ترجمه گوگل]برنامه ای برای تخریب ساختمان قدیمی وجود دارد تا خیابان را گسترش دهد

13. There are plans afoot to launch a new radio station.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی برای راه اندازی یک ایستگاه رادیویی جدید در جریان است
[ترجمه گوگل]برنامه ریزی برای راه اندازی یک ایستگاه رادیویی جدید وجود دارد

14. And plans are already afoot to to build a church there called the Cathedral On Spilt Blood.
[ترجمه ترگمان]و طرح هایی در حال حاضر برای ساخت کلیسایی هست که کلیسای جامع On خون نام دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر طرح هایی برای ساخت کلیسایی وجود دارد که کلیسای جامع آن بر روی خون ریخته می شود

15. Great plans are afoot to ban smoking in public places, resulting in smokers soon becoming complete outcasts in society.
[ترجمه ترگمان]برنامه های بزرگ برای ممنوع کردن سیگار کشیدن در مکان های عمومی در حال انجام است و افراد سیگاری به زودی در جامعه مطرود می شوند
[ترجمه گوگل]برنامه های بزرگی برای ممنوعیت سیگار کشیدن در مکان های عمومی است که باعث می شود سیگاری ها به زودی تبدیل به رکود در جامعه شوند

Rabbits are hunted either afoot or on horseback.

خرگوش را یا پیاده و یا سوار بر اسب شکار می‌کنند.


I knew something terrible was afoot.

می‌دانستم چیز وحشتناکی در شرف وقوع بود.


پیشنهاد کاربران

در کار بودن ، در پیش بودن

حل شدن ( معما )

[Adj]
[کاربردش تو جمله از دیدگاه گوینده حالت بد و منفی داره ]
در شرف انجام،
در حال اتفاق افتادن،
در جریان

Change Afoot for Oil Market as Asian ( 1
Demand Wanes, Iranian Supply Rises
Wall Street Journal@

Moves are afoot to increase car ( 2 insurance premiums
کارهایی در شرف انجام است تا حق بیمه های اتومبیل افزایش یابد


کلمات دیگر: