معنی : رفتارگرایی
behaviourism
معنی : رفتارگرایی
انگلیسی به فارسی
رفتارگرایی
انگلیسی به انگلیسی
• behaviourism is the belief that some psychologists have that the only valid way of understanding the psychology of people and animals is to observe how they behave.
مترادف و متضاد
رفتارگرایی (اسم)
behaviorism, behaviourism
جملات نمونه
1. Behaviourism, with its reduction of language learning to habit formation, is another example.
[ترجمه ترگمان]behaviourism، با کاهش زبان یادگیری زبان به شکل گیری عادت، یک مثال دیگر است
[ترجمه گوگل]روانشناسی، با کاهش یادگیری زبان به شکل عادت، نمونه دیگری است
[ترجمه گوگل]روانشناسی، با کاهش یادگیری زبان به شکل عادت، نمونه دیگری است
2. Extreme behaviourism is normally associated with B. F. Skinner.
[ترجمه ترگمان]behaviourism افراطی معمولا با B در ارتباط است اف اسکینر
[ترجمه گوگل]رفتارهای شدید معمولا با B F Skinner همراه است
[ترجمه گوگل]رفتارهای شدید معمولا با B F Skinner همراه است
3. This constructivist approach is opposed to psychological behaviourism.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد constructivist با behaviourism روان شناختی مخالف است
[ترجمه گوگل]این رویکرد سازنده گرا با رفتارهای روانشناختی مخالف است
[ترجمه گوگل]این رویکرد سازنده گرا با رفتارهای روانشناختی مخالف است
4. One of the main tenets of behaviourism is that behaviour can be shaped through reinforcement by reward.
[ترجمه ترگمان]یکی از اصول اصلی of این است که رفتار می تواند از طریق تقویت به وسیله پاداش شکل بگیرد
[ترجمه گوگل]یکی از اصول اصلی رفتار شناختی این است که رفتار را می توان از طریق تقویت با پاداش شکل داد
[ترجمه گوگل]یکی از اصول اصلی رفتار شناختی این است که رفتار را می توان از طریق تقویت با پاداش شکل داد
5. Other objections to traditional behaviourism can be transferred from their use with other related conceptions, to which we now turn.
[ترجمه ترگمان]سایر objections مربوط به behaviourism سنتی را می توان از استفاده از آن ها با مفاهیم مرتبط دیگر منتقل کرد، که در حال حاضر به آن مراجعه می کنیم
[ترجمه گوگل]مخالفت های دیگر با رفتارهای رفتاری سنتی می تواند از استفاده آنها از سایر مفاهیم مربوطه منتقل شود، که اکنون به آن پرداخته می شود
[ترجمه گوگل]مخالفت های دیگر با رفتارهای رفتاری سنتی می تواند از استفاده آنها از سایر مفاهیم مربوطه منتقل شود، که اکنون به آن پرداخته می شود
6. The theories of behaviourism, cognitivism, and constructivism provide an effect view of learning in many environments.
[ترجمه ترگمان]نظریه های of، cognitivism، و سازه انگاری چشم اندازی از یادگیری در بسیاری از محیط ها را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]نظریه های رفتار شناختی، شناختی و سازنده گرایی، دیدگاه اثرات یادگیری در بسیاری از محیط ها را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]نظریه های رفتار شناختی، شناختی و سازنده گرایی، دیدگاه اثرات یادگیری در بسیاری از محیط ها را فراهم می کند
7. Behaviourism leaves out of account consciousness and introspection.
[ترجمه ترگمان]behaviourism از آگاهی و باطن بینی خود خارج می شوند
[ترجمه گوگل]بهزیستی از هوشیاری و خودآزاری محروم است
[ترجمه گوگل]بهزیستی از هوشیاری و خودآزاری محروم است
8. Behaviourism psychology has ended Fengte and Du Wei unify dreary aspect in the world, has raised upper deep west psychology history revolution.
[ترجمه ترگمان]روانشناسی behaviourism به Fengte پایان یافت و وی وی را به یکی از جنبه های غم انگیز در جهان متحد کرد، انقلاب تاریخ روان شناسی غرب را بالا برد
[ترجمه گوگل]روانشناسی روانشناسی به پایان رسیده است و جنبه فنگتی و دو وای متحد کردن جنبههای ناخوشایند در جهان است، انقلاب تاریخی روانشناسی عمیق غرب را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]روانشناسی روانشناسی به پایان رسیده است و جنبه فنگتی و دو وای متحد کردن جنبههای ناخوشایند در جهان است، انقلاب تاریخی روانشناسی عمیق غرب را به وجود آورد
9. At the beginning, influenced by behaviourism, most researchers agreed that native language only had negative effect on the second language learning.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، بیشتر محققان توافق کردند که زبان مادری تن ها تاثیر منفی بر یادگیری زبان دوم دارد
[ترجمه گوگل]در ابتدا، تحت تاثیر رفتار رفتاری، اکثر محققان موافق بودند که زبان مادری تنها در مورد یادگیری زبان دوم تاثیر منفی داشته است
[ترجمه گوگل]در ابتدا، تحت تاثیر رفتار رفتاری، اکثر محققان موافق بودند که زبان مادری تنها در مورد یادگیری زبان دوم تاثیر منفی داشته است
10. The last paragraph sums up a standard hermeneutic objection to behaviourism.
[ترجمه ترگمان]بند آخر یک اعتراض هرمنوتیک استاندارد به behaviourism را رقم زد
[ترجمه گوگل]پاراگراف آخر یک تضاد هرمنوتیک استاندارد را به رفتار رفتارگرایی خلاصه می کند
[ترجمه گوگل]پاراگراف آخر یک تضاد هرمنوتیک استاندارد را به رفتار رفتارگرایی خلاصه می کند
11. Moreover, its ranks have been increasingly swelled by deserters from social behaviourism - an evidently liberal position.
[ترجمه ترگمان]از این گذشته، از این گذشته، از سربازان فراری، از behaviourism اجتماعی، از یک موقعیت آزاد، افزایش می یافت
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، صفوف آن ها به طور روزافزونی از جانب دست اندرکاران اجتماعی رفتار اجتماعی - به وضوح موقعیت لیبرال افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، صفوف آن ها به طور روزافزونی از جانب دست اندرکاران اجتماعی رفتار اجتماعی - به وضوح موقعیت لیبرال افزایش یافته است
12. The more literally this is interpreted the more it seems to lead into mechanistic, one-way formulations such as behaviourism.
[ترجمه ترگمان]هرچه بیشتر به این موضوع پرداخته شود، به نظر می رسد که این امر منجر به formulations ماشینی، one مثل as می شود
[ترجمه گوگل]به معنای واقعی کلمه، این تفسیر می شود که بیشتر به نظر می رسد به ساختارهای مکانیکی و یک طرفه مانند رفتار رفتاری منجر شود
[ترجمه گوگل]به معنای واقعی کلمه، این تفسیر می شود که بیشتر به نظر می رسد به ساختارهای مکانیکی و یک طرفه مانند رفتار رفتاری منجر شود
13. So the extent to which I am a behaviourist is in seeing behaviourism as a way of making objective sense of mentalistic concepts.
[ترجمه ترگمان]پس اندازه ای که من یک behaviourist هستم در دیدن behaviourism به عنوان روشی برای درک مفهوم عینی مفاهیم mentalistic است
[ترجمه گوگل]بنابراین میزان اینکه من یک رفتارگرایانه هستم، دیدن رفتار رفتاری به عنوان راهی برای ایجاد حس عینی مفاهیم ذهنی است
[ترجمه گوگل]بنابراین میزان اینکه من یک رفتارگرایانه هستم، دیدن رفتار رفتاری به عنوان راهی برای ایجاد حس عینی مفاهیم ذهنی است
14. During the 1950s and 1960s, when belief in psychological behaviourism was at its height, aversion therapy was used to "cure" homosexuals.
[ترجمه ترگمان]در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، هنگامی که اعتقاد به behaviourism روانی در اوج خود بود، روش درمانی aversion برای درمان همجنس گرایان مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در طول دهه های 1950 و 1960، زمانی که باور به رفتارهای روان شناختی در اوج بود، 'هراس' درمان برای 'درمان' همجنس بازان استفاده شد
[ترجمه گوگل]در طول دهه های 1950 و 1960، زمانی که باور به رفتارهای روان شناختی در اوج بود، 'هراس' درمان برای 'درمان' همجنس بازان استفاده شد
پیشنهاد کاربران
رفتارگرائی
کلمات دیگر: