1. i am beholden to you for all the help you gave to my brother
به خاطر کمک هایی که به برادرم کردید خود را مدیون شما می دانم.
2. TAll mankind are beholden to him that is kind to the good.
[ترجمه ترگمان]هر نوع بشر به او مدیون است و نسبت به او مهربان است
[ترجمه گوگل]بشریت به او رسیده است که به خوبی است
3. Tall mankind are beholden to him that is kind to the good.
[ترجمه ترگمان]مرد قد بلند به او مدیون است که به نفع اوست
[ترجمه گوگل]بشر به قدری به او احترام می گذارد که مهربان است
4. I hate feeling beholden to anyone.
[ترجمه ترگمان]از این که به کسی مدیون باشم متنفرم
[ترجمه گوگل]من از هیچی نمیترسم
5. We were much beholden to him for his kindness.
[ترجمه ترگمان]به خاطر مهربانی او خیلی به او علاقمند بودیم
[ترجمه گوگل]ما برای مهربانی او بسیار مهربان بودیم
6. She wanted to be independent and beholden to no one.
[ترجمه ترگمان]می خواست مستقل باشد و به هیچ کس مدیون نباشد
[ترجمه گوگل]او می خواست مستقل باشد و به هیچکس توجه نداشته باشد
7. She didn't like to be beholden to anyone.
[ترجمه ترگمان]دوست نداشت کسی به کسی مدیون باشد
[ترجمه گوگل]او دوست نداشت به کسی بفهماند
8. They are not beholden to the dominant Burton / Brown Democratic machine.
[ترجمه ترگمان]آن ها مدیون ماشین دموکرات اصلی برتون \/ Brown نیستند
[ترجمه گوگل]آنها به دستگاه دولتی برتون / براون دموکراتیک وابسته نیستند
9. Being beholden to anybody was not part of Dominic's grand strategy.
[ترجمه ترگمان]مدیون کسی که به هیچ کس مدیون نبود، بخشی از استراتژی بزرگ دومینیک نبود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر به هر کس بخشی از استراتژی بزرگ دومینیک بود
10. Yet most judges I know are beholden to Power-by that I mean unalterably pledged to the dominant force of the system.
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از قضات که من می دانم به قدرت مدیون هستند - به این معنا که unalterably متعهد به نیروی غالب سیستم است
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از قضات می دانند که به قدرت می گویند، منظور من قاطعانه به قدرت غالب سیستم است
11. Seniority reform made committee chairmen more beholden to their party and its leaders and other innovations carried this process further.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات Seniority باعث شد که روسای کمیته بیشتر به حزب خود و رهبران آن و نوآوری های دیگر این فرآیند را بیشتر هدایت کنند
[ترجمه گوگل]اصلاحات ارشد باعث شد که روسای کمیته ها به حزب خود بیشتر توجه کنند و رهبران آن و دیگر نوآوری ها این روند را ادامه دادند
12. I don't like to be beholden to anybody, I like to be my own boss.
[ترجمه ترگمان]دوست ندارم به کسی مدیون باشم، دوست دارم رئیس خودم باشم
[ترجمه گوگل]من دوست ندارم به کسی برسم، من دوست دارم رئیس خودم باشم
13. The mainstream left was beholden to its militants, union friends and class warriors.
[ترجمه ترگمان]مسیر اصلی سمت چپ به شبه نظامیان آن، دوستان اتحادیه ها و جنگجویان طبقه وابسته بود
[ترجمه گوگل]جریان اصلی جریان چپ به ستیزه جویان، دوستان اتحادیه و جنگجویان طبقه بود
14. I am beholden to you for your advice.
[ترجمه ترگمان]من به نصیحت شما مدیون شما هستم
[ترجمه گوگل]من برای مشاوره شما به شما می گویم