کلمه جو
صفحه اصلی

improperly


بطور ناشایسته، بطور نامناسب، بطور نادرست، بطور غلط

انگلیسی به انگلیسی

• incorrectly; impolitely; unsuitably; in an irregular manner

جملات نمونه

1. an improperly adjusted tool chatters
ابزاری که درست تنظیم نشده باشد تق تق می کند.

2. A pet may founder if fed improperly.
[ترجمه ترگمان]اگر یک حیوان خانگی به طور نامناسب تغذیه شود، یک حیوان خانگی می تواند از آن استفاده کند
[ترجمه گوگل]حیوان خانگی ممکن است بنیانگذار را در صورت نادرست تغذیه کند

3. He was improperly dressed for the occasion.
[ترجمه ترگمان]لباس نامناسبی برای این بار پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او به درستی برای این مناسبت لباس پوشید

4. The study confirmed many reports that doctors were improperly trained.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه بسیاری از گزارش ها را تایید کرده است که پزشکان به طور نامناسب آموزش دیده اند
[ترجمه گوگل]این مطالعه بسیاری از گزارش ها را تایید کرد که پزشکان به طور نامناسب آموزش دیده اند

5. I acted neither fraudulently nor improperly.
[ترجمه ترگمان]من نه غلط عمل کردم و نه غلط
[ترجمه گوگل]من به صورت تقلب و نادرست عمل نکردم

6. The governor was impeached for using state funds improperly.
[ترجمه ترگمان]استاندار برای استفاده نادرست از بودجه های دولتی به دادگاه احضار شد
[ترجمه گوگل]فرماندار به دلیل استفاده نادرست از بودجه دولتی مجبور شد

7. He is trying to improperly influence a witness.
[ترجمه ترگمان]اون داره سعی می کنه که به یه شاهد نفوذ کنه
[ترجمه گوگل]او در تلاش است تا به صورت ناعادلانه روی یک شاهد تأثیر بگذارد

8. Dole accused Clinton of improperly claiming credit for a number of measures of national economic health.
[ترجمه ترگمان]دول کلینتون را متهم کرد که به طور نامناسب ادعای اعتبار برای تعدادی از اقدامات مربوط به سلامت اقتصاد ملی را صادر کرده است
[ترجمه گوگل]دول کلینتون را متهم کرد که به تعدادی از اقدامات بهداشتی اقتصادی کشور اعتباری نداشته است

9. The second complaint alleges that Bonior improperly employs his wife as a office aide.
[ترجمه ترگمان]دومین شکایت ادعا می کند که Bonior به طور نامناسب از همسرش به عنوان دستیار اداره استفاده می کند
[ترجمه گوگل]شکایت دوم ادعا می کند که بونیون همسرش را بعنوان یک مشاور اداری نامناسب می کند

10. Paul Coverdell, accusing the first-term lawmaker of improperly using his office correspondence files in a re-election fundraising effort.
[ترجمه ترگمان]Paul Coverdell، نماینده اول قانون گذاری نامناسب با استفاده از پرونده های اداری دفترش در تلاش برای جمع آوری کمک های مالی دوباره انتخابات را متهم کرد
[ترجمه گوگل]پل کالدل، متهم به قانونگذاران نخست وزیر در استفاده نادرست از پرونده های مربوط به مکاتبات اداری خود در تلاش های جمع آوری مجدد انتخابات

11. These very assets of course, if improperly handled, become liabilities.
[ترجمه ترگمان]البته این دارایی ها، اگر به طور نامناسب به کار گرفته شوند، بدهی می شوند
[ترجمه گوگل]البته این ها بسیار دارایی ها هستند، اگر به صورت غیرمستقیم مورد استفاده قرار گیرند، تبدیل به بدهی می شوند

12. Poisonous gases are produced by improperly burned fuel.
[ترجمه ترگمان]گازهای سمی به وسیله سوخت سوخته به طور نامناسب تولید می شوند
[ترجمه گوگل]گازهای سمی توسط سوخت نادرست سوخته تولید می شوند

13. Some samples were handled improperly, which could have skewed the results.
[ترجمه ترگمان]برخی نمونه ها به طور نامناسب به کار گرفته شدند، که این امر می توانست نتایج را منحرف کند
[ترجمه گوگل]بعضی از نمونه ها نادرست عمل می شوند، که می تواند نتایج را مختل کند

14. Few cliches are used as improperly as the contention that a certain event marks the end of an era.
[ترجمه ترگمان]برخی از کلیشه های سیاسی به گونه ای نامناسب به کار می روند که یک رویداد خاص پایان یک دوره را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از کلیشه ها به عنوان نامناسب به عنوان متضاد مورد استفاده قرار می گیرند که یک رویداد مشخص پایان دوره را نشان می دهد

پیشنهاد کاربران

به طرزِ غلطی، غیرِ دلخواه

نا به جا

غیرشرعی

improperly ( adv ) = به طور نادرست، به طور غلط، به طور ناشایست، به نادرستی، به طور نامطلوب، به طور اشتباه، به طور نامناسب، به طور ناصحیح /به طرزی غیر قانونی، به طرزی خلاف عرف، به طور فریبکارانه

مترادف است با کلمه : inappropriately ( adv )

examples:
1 - The disappointing outcome was a result of an improperly prepared petri dish.
نتیجه ی مایوس کننده به دلیل آماده کردنِ به طور اشتباهِ ( نادرستِ ) ظرف آزمایشگاهی بود.
2 - Authorities say the two men had improperly obtained driving licences.
مقامات می گویند این دو نفر به طرزی غیرقانونی گواهینامه رانندگی گرفته بودند.
3 - According to the prosecutor, he had improperly shared classified information.
به گفته دادستان ، او اطلاعات طبقه بندی شده را به طور غیرقانونی به اشتراک گذاشته بود.
4 - There are two to four complaints a year about instructors behaving improperly and getting too close to students.
سالانه دو تا چهار شکایت در مورد رفتار نادرست مربیان و نزدیک شدن بیش از حد به دانش آموزان وجود دارد.
5 - He said that he has never acted improperly during committee meetings.
او گفت که هرگز در جلسات کمیته رفتار ی به طور ناشایست نکرده است.
6 - Carrying a backpack improperly can lead to a serious sprain.
حمل به طور نادرست کوله پشتی می تواند منجر به رگ به رگ شدگی جدی شود.
7 - Botulism is a form of food poisoning that occurs after eating improperly canned foods.
بوتولیسم نوعی مسمومیت غذایی است که پس از خوردن غذاهای کنسروی به طور نامناسب ایجاد می شود.
8 - We didn’t realize until we arrived that it was a formal event and we were improperly dressed.
ما تا وقتی که رسیدیم متوجه نشدیم که این یک رویداد رسمی است و لباس به شکل نامناسبی داریم.


کلمات دیگر: