1. innocent of adornment
بدون تزیین
2. she chose the old picture as an adornment for the shelf
عکس قدیمی را برای زینت طاقچه انتخاب کرد.
3. It was a building without any adornment or decoration.
[ترجمه ترگمان]ساختمانی بدون تزیین و تزیین بود
[ترجمه گوگل]این یک ساختمان بدون دکوراسیون و دکوراسیون بود
4. A plain necklace was her only adornment.
[ترجمه ترگمان]تنها آرایش او یک گردن بند ساده بود
[ترجمه گوگل]گردنبند ساده تنها دکوراسیون او بود
5. The barn was stark and without adornment, save for a single crucifix in the tiny chapel.
[ترجمه ترگمان]انبار خشک و بدون تزیین بود، جز یک مجسمه مصلوب در کلیسای کوچک
[ترجمه گوگل]انبار بدون قاعده و بی نظیر بود، صرفا برای یک کری فیکس در کلیسای کوچک
6. Cosmetics are used for adornment.
[ترجمه ترگمان]از لوازم آرایشی برای تزیین استفاده می شود
[ترجمه گوگل]لوازم آرایشی برای دکوراسیون استفاده می شود
7. The failure of this meagre adornment seemed only to intensify the air of sadness, like decorations on a dead Christmas tree.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که این آرایش ناچیز، مانند تزئینات روی یک درخت کریسمس، بیش از آن به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]شکست این دکوراسیون ناهموار به نظر می رسید که تنها به شدت هوا ناراحت، مانند دکوراسیون در درخت کریسمس مرده است
8. Bedroom adornment should be mixed with warmth to the person cozy feeling, curtain, antependium, bedding these soft vestee art, often be a when collocation important step.
[ترجمه ترگمان]تزیین اتاق خواب باید با گرمی به فردی که احساس راحتی می کند، پرده، antependium، رختخواب، این هنر vestee نرم و اغلب زمانی که یک گام مهم است، ترکیب شود
[ترجمه گوگل]دکوراسیون اتاق خواب باید با گرما به نفس نفس نفس نفس کشیدن، پرده، پیش بند، تختخواب این هنر نرم نرم، اغلب زمانی که گام مهم کلاهبرداری است
9. The lubricious glair adornment that builds product of wholesome pottery and porcelain tends rich and colorful, adoption painty sort is increasing also.
[ترجمه ترگمان]تزیین lubricious lubricious که ساخت ظروف سفالی و ظروف چینی سالم و رنگین را می سازد نیز در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]دکوراسیون روکش چسبنده ای که محصول سفالینه و پرسلن سالم را تولید می کند، غنی و رنگارنگ است، نوع رنگ پریده شدن نیز افزایش می یابد
10. Using for feeding rare fowl and adornment animal such as blackbird, parrot, mynah, abalone, etc.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مواد غذایی کمیاب و زینتی مانند توکا، طوطی، mynah، صدف دریایی و غیره
[ترجمه گوگل]استفاده برای تغذیه حیوانات نر و حیوانات نجیب مانند سیاهپوست، طوطی، مینا، آبنبات و غیره
11. In actual adornment process, do not taste all sorts of display undertake load one's writing with fancy phrases, such meetings have desultorily feeling.
[ترجمه ترگمان]در فرآیند تزیین واقعی، سلیقه تمام انواع نمایش را به خود اختصاص ندهید و با عبارات فانتزی دست به نوشتن بزنید، چنین جلساتی احساس desultorily دارند
[ترجمه گوگل]در فرآیند عروسی واقعی، هر نوع نمایش را طعم نگذارید، با نوشتن عبارات خیالی، یکی از این جلسات را احساس کنید
12. The choice can serve as adornment on behalf of the wide shutter of intertropical style most, make they and indoor either theme lubricious phase modulation unified.
[ترجمه ترگمان]این انتخاب می تواند به عنوان تزیین به نمایندگی از یک سرعت شاتر گسترده بیشتر به کار رود، که آن ها را تبدیل به محوطه داخلی یا محوطه سرپوشیده می کند
[ترجمه گوگل]انتخاب می تواند به عنوان دکوراسیون به نمایندگی از شاتر گسترده ای از سبک اینترتروپیک بیشتر، آنها را و داخلی یا موضوع تمیز روان شناسی مدولاسیون واحد یکپارچه شده است
13. And the adornment face of local nacarat, feel with what shine at the moment to the person.
[ترجمه ترگمان]و چهره زیبا of محلی، با آنچه در این لحظه به شخص می تابد احساس می کند
[ترجمه گوگل]و چهره ی تزئینی ناکارت محلی، احساس می کنید که در آن لحظه به این شخص درخشش دارید
14. The women sometimes seem dedicated to beauty and art, both for personal adornment and spiritual symbolism.
[ترجمه ترگمان]زنان گاهی به نظر زیبایی و هنر، هم برای تزیین خصوصی و هم به سمبل معنوی، اختصاص دارند
[ترجمه گوگل]زنان گاهی به نظر زیبایی و هنر اختصاص داده می شوند، هر دو برای دکوراسیون شخصی و نمادین معنوی