1. the belief in god is conjoined with a belief in afterlife
اعتقاد به خدا با اعتقاد به عالم باقی توام است.
2. People of many religions believe in an afterlife.
[ترجمه ترگمان]مردم بسیاری به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]مردم بسیاری از ادیان به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند
3. Most Christians believe in an afterlife of some sort, often referred to as heaven.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسیحیان به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند که اغلب به بهشت می گویند
[ترجمه گوگل]اکثر مسیحیان به نوعی زندگی پس از مرگ اعتقاد دارند، که اغلب به بهشت خوانده می شود
4. Do you believe in an afterlife?
[ترجمه ترگمان]تو به زندگی پس از مرگ اعتقاد داری؟
[ترجمه گوگل]آیا به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید؟
5. What happened to that woman in afterlife?
[ترجمه ترگمان]بعد از مرگ اون زن چه اتفاقی افتاد؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی برای آن زن در زندگی پس از مرگ افتاد؟
6. Her belief in the promised afterlife, in a fixed system of rewards and punishments, was great.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد او به زندگی پس از مرگ، در یک سیستم ثابت پاداش ها و مجازات ها، عالی بود
[ترجمه گوگل]اعتقاد او به زندگی پس از مرگ وعده داده شده، در یک سیستم ثابت پاداش و مجازات عالی بود
7. And voice your own opinions on afterlife chit-chat by joining in the debate below.
[ترجمه ترگمان]و نظرات خود را درباره زندگی پس از مرگ با پیوستن به بحث زیر بیان کنید
[ترجمه گوگل]با پیوستن به بحث در زیر، نظرات خود را در مورد زندگی پس از مرگ بیان کنید
8. So much emphasis is placed on the afterlife that the conditions of the present life are extremely neglected.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تاکید زیادی بر زندگی پس از مرگ قرار دارد که شرایط زندگی کنونی به شدت مورد غفلت قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]تاکید زیادی بر زندگی پس از مرگ قرار دارد که شرایط زندگی فعلی بسیار نادیده گرفته شده است
9. But the narrative of the afterlife is so fully developed it seems to be Self's surreal dystopia of urban alienation.
[ترجمه ترگمان]اما روایت زندگی پس از مرگ به طور کامل توسعه پیدا کرده و به نظر می رسد dystopia غیر واقعی از بیگانگی جامعه باشد
[ترجمه گوگل]اما روایت زندگی پس از مرگ به طور کامل توسعه یافته است و به نظر می رسد دیستوپی سورئال خود از بیگانگی شهری است
10. There is no heaven or afterlife for broken-down computers; that is a fairy story for people afraid of the dark. Stephen Hawking
[ترجمه ترگمان]هیچ بهشت یا زندگی پس از مرگ برای کامپیوترهای شکسته وجود ندارد؛ این یک داستان پریان برای افرادی است که از تاریکی می ترسند استفان هاوکینگ
[ترجمه گوگل]رایانه های شکسته ای برای بهشت و یا پس از مرگ وجود ندارد این یک داستان پری برای افرادی است که ترس از تاریکی دارند استیون هاوکینگ
11. Christina believed she was released from the afterlife to pray for the souls in purgatory.
[ترجمه ترگمان]کریستینا معتقد بود که از زندگی پس از مرگ برای دعا برای ارواح در برزخ آزاد شده است
[ترجمه گوگل]کریستینا معتقد بود که از زندگی پس از مرگ آزاد شده است تا برای خالصانه ها دعا کند
12. If we can prove an afterlife, then we have less pressure to make our physical life last forever. Chuck Palahniuk
[ترجمه ترگمان]اگر ما بتوانیم زندگی پس از مرگ را ثابت کنیم، ما فشار کمتری داریم تا زندگی فیزیکی مان را برای همیشه حفظ کنیم چاک Palahniuk
[ترجمه گوگل]اگر ما بتوانیم یک زندگی پس از مرگ را اثبات کنیم، پس ما فشار کمتری برای ایجاد زندگی فیزیکی ما برای همیشه دارد چاک پالا منوک
13. All these demonstrations of rulership had an afterlife long after Charles himself had gone.
[ترجمه ترگمان]همه این demonstrations of پس از مرگ شارل مدت ها پس از مرگ به دنیا آمده بود
[ترجمه گوگل]تمام این تظاهرات حاکم، پس از چارلز، پس از مرگ، طولانی بود
14. Therefore, brave, don't always the afterlife when excuse and intentionally life.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شجاع، همیشه پس از مرگ، زندگی پس از مرگ را بهانه و به عمد زندگی نکنید
[ترجمه گوگل]بنابراین، شجاع، همیشه وقتی که عذر و بهانه عمدی زندگی پس از مرگ است