1. begging in the streets
گدایی در خیابان ها
2. go begging
بی مشتری ماندن،خواهان نداشتن
3. beggars were begging in the streets
گدایان درخیابان ها گدایی می کردند.
4. her descent to begging and stealing
تن در دادن او به گدایی و دزدی
5. he finally descended to begging and stealing
بالاخره کارش به گدایی و دزدی کشید.
6. what is the use of begging him?
التماس کردن به او چه فایده ای دارد؟
7. she fell scrabbling on the dirt and begging
بر خاک چنگ می زد و التماس می کرد.
8. He had come down to begging when his father found him.
[ترجمه Tabassom] وقتی پدرش اورا پیدا کرد، او دست از گدایی کردن کشید
[ترجمه ترگمان]وقتی پدرش او را پیدا کرد آمده بود گدایی کند
[ترجمه گوگل]وقتی پدرش او را پیدا کرد، او را به گدایی دعوت کرد
9. He burst into tears, begging her to forgive him and swearing to pay back everything he had stolen.
[ترجمه ترگمان]به گریه افتاد، التماس می کرد که او را ببخشد و سوگند یاد کند که هرچه را که دزدیده بود پس بدهد
[ترجمه گوگل]او به اشک اشک می ریزد، التماس می کند که او را ببخشد و قسم می بخشد تا همه چیز را که به سرقت رفته است، بازپرداخت
10. The children had to survive by begging and stealing.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با التماس و دزدی جان سالم به در برده بودند
[ترجمه گوگل]کودکان باید با گدایی و سرقت زنده بمانند
11. I wouldn't demean myself by begging him for a job.
[ترجمه ترگمان]با التماس کردن به او به خاطر یک کار خوار نمی شدم
[ترجمه گوگل]من خودم را مورد ضرب و شتم قرار نمی دهم
12. The old women and children were begging in the streets.
[ترجمه ترگمان]زنان و کودکان در خیابان ها گدایی می کردند
[ترجمه گوگل]زنان و کودکان قدیمی در خیابان ها گمراه شدند
13. I never thought he would come down to begging.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت فکر نمی کردم که اون بیاد و التماس کنه
[ترجمه گوگل]من هرگز فکر نکردم که گدایی کنم
14. The boy was screaming and begging for mercy.
[ترجمه ترگمان]پسر جیغ می کشید و التماس می کرد
[ترجمه گوگل]پسر جیغ کشید و خواستار رحمت خویش شد
15. There is other housing going begging in town.
[ترجمه ترگمان]خانه های دیگری هم در شهر گدایی می کنند
[ترجمه گوگل]مسکن دیگری وجود دارد که در شهر گدایی می کند