کلمه جو
صفحه اصلی

roll in


(به مقدار زیاد) آمدن، ظاهر شدن، گرد آمدن، در حافظه پهن کردن

انگلیسی به فارسی

گرد آمدن


آمدن (به مقدار زیاد)


رول در، در حافظه پهن کردن


مترادف و متضاد

Arrive casually at a place


Come in an unstoppable flow


جملات نمونه

1. Reports of fresh successes roll in from all fronts of production.
[ترجمه ترگمان]گزارش ها حاکی از موفقیت های تازه در تمام سطوح تولید وجود دارد
[ترجمه گوگل]گزارش از موفقیت های تازه از همه جنبه های تولید رول

2. The dog went for a roll in the grass.
[ترجمه ترگمان]سگ برای گردش در میان علف ها رفت
[ترجمه گوگل]سگ برای رول در چمن رفت

3. The kittens were enjoying a roll in the sunshine.
[ترجمه ترگمان]بچه ها داشتند از یک چرخ در زیر نور خورشید لذت می بردند
[ترجمه گوگل]بچه گربه ها از یک رول در نور آفتاب لذت می برند

4. Turn dough on to lightly floured surface; gently roll in flour to coat.
[ترجمه محسن] خمیر را روی یک سطح نازک آرد برگردانید و آنرا به آرامی در آرد بغلتانید تا آنرا بپوشاند.
[ترجمه ترگمان]خمیر را به سطح floured آرامی تبدیل کنید و به آرامی در آرد بریزید
[ترجمه گوگل]خمیر را روی سطح کمی ملایم بگذارید؛ به آرامی روی آرد به کت رول بزنید

5. Roll in bread crumbs and grill for half an hour.
[ترجمه ترگمان]برای نیم ساعت در خمیر نان و کباب پز کلیک کنید
[ترجمه گوگل]نصف یک ساعت در خرده نان و کباب رول کنید

6. But when electrical storms roll in, nothing is normal.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی طوفان های الکتریکی وارد عمل می شوند، هیچ چیز عادی نیست
[ترجمه گوگل]اما زمانی که طوفان الکتریکی رول می شود، هیچ چیز طبیعی نیست

7. I never saw anyone roll in the aisles.
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت کسی رو ندیدم که تو راهرو بره
[ترجمه گوگل]من هرگز کسی را ندیدم که در راهروها باشد

8. After that the plum parts began to roll in.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن قسمت های سرخ آلو شروع به چرخیدن کرد
[ترجمه گوگل]پس از آن قطعات آلو شروع به رول در

9. It would be good to roll in hot water all over.
[ترجمه ترگمان] خیلی خوب میشه که توی آب داغ غلت بخورم
[ترجمه گوگل]خوب است که در آب گرم در سراسر رول

10. Roll in the aisles : laugh so much that you fall out of your seat.
[ترجمه ترگمان]در راهروها حرکت کن و آنقدر می خندی که از روی صندلی افتادی پایین
[ترجمه گوگل]رول در راهرو خیلی خنده دار است که شما از صندلی خود خارج می شوید

11. Obviously they BEYOND as synonymous with rock and roll in Hong Kong.
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن ها به عنوان مترادف با سنگ و رول در هنگ کنگ فراتر از آن هستند
[ترجمه گوگل]بدیهی است که آنها به عنوان مترادف با سنگ و رول در هنگ کنگ می شوند

12. Then we take it and roll in nuts and double - drizzle with milk chocolate and Dreamy White.
[ترجمه ترگمان]سپس آن را برداشتیم و in و nuts را با شیر شکلات و Dreamy سفید پر می کنیم
[ترجمه گوگل]سپس آن را برداشته و با آجیل و دوغاب با شکلات شیر ​​و Dreamy White رول کنید

13. Install the desired proofer roll in the Phantom assembly.
[ترجمه ترگمان]فهرست proofer موردنظر را در مجموعه فانتوم نصب کنید
[ترجمه گوگل]رول Proofer مورد نظر را در مونتاژ Phantom نصب کنید

14. When do you wish to en roll in the university?
[ترجمه ترگمان]کی می خواهی بروی در دانشگاه؟
[ترجمه گوگل]آیا میخواهید در دانشگاه رونق بگیرید؟

15. "I've made you late. " — "No that's all right. I can roll in when I feel like it. "
[ترجمه ترگمان]\"من شما را دیر کردم\" - نه، بسیار خوب من می توانم هر وقت که این احساس را دارم، غلت بخورم \"
[ترجمه گوگل]'من شما را دیر کرده ام '-' نه این همه درست است من می توانم در زمانی که من احساس می کنم آن را رول '

پیشنهاد کاربران

غلتنده، غلتان

Roll in :به تعداد زیادی وارد شدن
Tanks rolled in to end the siege.
ورود زیاد تانک ها محاصره را پایان داد.

( غیر رسمی ) دیر کردن - دیر رسیدن

⁦✔️⁩ظاهر شدن
[Bad Weather]
[Collocation]
thick/​dark/​storm clouds ​roll in
✔️ ( به مقدار زیاد ) آمدن
a dense/​heavy/​thick fog rolls in

به تعداد زیاد آمدن

ظاهر شدن

Rollin
Adjective - slang :

Being high on drugs
شدیدا تحت تاثیر مصرف مواد مخدر واقع شده
نشئه
گیجِ گیج ( به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر )


کلمات دیگر: