1. We have both dairy and beef cattle on the farm.
[ترجمه ترگمان]ما هر دو شیر گاو و گوشت گاو را در مزرعه داریم
[ترجمه گوگل]ما هر دو گاو شیری و گوشتی در مزرعه داریم
2. He is a beef cattle farmer.
[ترجمه ترگمان]او یک مزرعه دار گاو است
[ترجمه گوگل]او یک کشاورز گوشت گاو است
3. Beef cattle in Arendale, the farmers agreed, were a sure and certain way of losing money.
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو در Arendale، که کشاورزان با آن موافق بودند، راه مطمئنی برای از دست دادن پول بودند
[ترجمه گوگل]گاوهای گوشتی در اردنیل، کشاورزان موافقت کردند، راهی مطمئن و مطمئن برای از دست دادن پول بود
4. Some farmers have beef cattle, some for breeding purposes or for showing purposes.
[ترجمه ترگمان]برخی از کشاورزان گاو، برخی برای اهداف پرورش و یا برای نشان دادن اهداف خود دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از کشاورزان دارای گاو گوشتی هستند، برخی برای اهداف پرورش و یا برای اهداف نشان داده شده است
5. Livestock, in the form of beef cattle and sheep, accounted for about 90% of the income.
[ترجمه ترگمان]دام، به شکل گاو و گوسفند، حدود ۹۰ درصد از درآمد را تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]دام ها، به شکل گاو گوشت گاو و گوسفند، حدود 90 درصد از درآمد را تشکیل می دهند
6. They keep fewer beef cattle and many of these are stall-fed rather than grazing in the fields.
[ترجمه ترگمان]آن ها گوشت گاو کمتری را نگه می دارند و بسیاری از اینها به جای اینکه در مزارع کار کنند، تغذیه می شوند
[ترجمه گوگل]آنها گاو گوشت گاو کمتری را نگه می دارند و بسیاری از این ها به جای چرا گاو در مزرعه، تغذیه می شوند
7. These areas are predominantly used to rear hardy beef cattle and sheep which are sold in the autumn to be finished elsewhere.
[ترجمه ترگمان]این مناطق عمدتا برای پرورش گاو و گوسفند که در فصل پاییز به فروش می رسد، به کار می رود
[ترجمه گوگل]این مناطق عمدتا برای عقب نشینی گاوهای گوشتی سخت و گوسفند که در پاییز به فروش می رسند، به جای دیگری به پایان می رسد
8. So what you get in cattle like beef cattle you get an extra frame score in adulthood having the whole thing.
[ترجمه ترگمان]بنابراین چیزی که تو به دام انداختی مثل گاو گوشت گاو که تو سن بلوغ بزرگ می شی
[ترجمه گوگل]بنابراین آنچه که شما در گاو ها مانند گاو گوشت گاو دریافت می کنید، شما یک عدد قاب اضافی در بزرگسالی به دست می آورید و همه چیز را به دست می آورید
9. Beef cattle rearing and sheep predominate over large upland areas in the north, northwest and northeast.
[ترجمه ترگمان]پرورش گاو و گوسفند در مناطق مرتفع شمالی، شمال غربی و شمال شرقی به وفور یافت می شود
[ترجمه گوگل]گاوهای گوسفند و گوسفند در مناطق بزرگ سرزمین اصلی در شمال، شمال غربی و شمال شرقی غالب می شوند
10. He also runs beef cattle and 320 cross ewes.
[ترجمه ترگمان]او همچنین گاو و ۳۲۰ را نیز اداره می کند
[ترجمه گوگل]او همچنین گاو گوشت گاو و 320 جوجه صلیبی را اجرا می کند
11. The farmer must put his herd of diseased beef cattle to death.
[ترجمه ترگمان]مزرعه دار باید گله گاو و گوشت گاو را به مرگ ببرد
[ترجمه گوگل]کشاورز باید گله خود را از گاو گوشت گاو بیمار را به مرگ بگذارد
12. The problem with beef cattle is that 10 kilograms of grain is needed to produce.
[ترجمه ترگمان]مشکل گوشت گاو این است که ۱۰ کیلوگرم گندم برای تولید نیاز است
[ترجمه گوگل]مشکل گاوهای گوشتی این است که برای تولید 10 کیلوگرم دانه مورد نیاز است
13. According to statistic, specialist of entire county beef cattle 75 milk cow dimensions door 1
[ترجمه ترگمان]طبق آمار، یک متخصص کل گاو در بخش ۷۵ بعد از گاو در ابعاد ۱
[ترجمه گوگل]طبق آمار، متخصص کل گاو گوشت گاو شهرستان 75 گاو شیر گاو در درب 1
14. This field provides a comprehensive technical and beef cattle breeding cattle prices, beef cattle feeding, beef cattle market, cattle market, such as technical service!
[ترجمه ترگمان]این زمینه، گاو روش جامع فنی و گاو را برای پرورش گاو، گاو، گاو، بازار گاو، بازار دام، مانند خدمات فنی فراهم می کند!
[ترجمه گوگل]این حوزه، قیمت گاوهای اصیل گاو و گوشت گاو، گاو گوشتی، بازار گاو گوشتی، بازار گاو، مانند خدمات فنی را فراهم می کند!