1. an affectation of friendship
تظاهر به دوستی
2. Kay has no affectation at all.
[ترجمه ترگمان] خب، اصلا نظر خاصی نداره
[ترجمه گوگل]کی هیچ تاثیری ندارد
3. He made an affectation of indifference.
[ترجمه ترگمان]تظاهر به لاقیدی کرد
[ترجمه گوگل]او احساس بی تفاوتی را ایجاد کرد
4. Calling everyone 'darling' is just an affectation.
[ترجمه ترگمان]هر کسی را عزیزم خطاب می کند تظاهر به تظاهر است
[ترجمه گوگل]فراخوانی همه عزیزان فقط یک احساس است
5. Her posh accent is pure affectation.
[ترجمه ترگمان]لهجه posh ساختگی است
[ترجمه گوگل]لهجه شادابیش خالص است
6. He raised his eyebrows with an affectation of surprise.
[ترجمه ترگمان]و با حالتی حاکی از تعجب ابروها را بالا برد
[ترجمه گوگل]او ابروهای خود را با تأثیر تعجب بلند کرد
7. No, his only noticeable affectation was a statesmanlike calmness.
[ترجمه ترگمان]نه، تنها تظاهر به نشانه بارز او نوعی آرامش و آرامش بود
[ترجمه گوگل]نه، تنها تأثیر قابل ملاحظه ای او آرامش افکار عمومی بود
8. He has a bit too much affectation and too little prudence. . . .
[ترجمه ترگمان]او بیش از حد تظاهر و prudence و too کم دارد
[ترجمه گوگل]او تا به حال بیش از حد تأثیر و احتیاط بیش از حد کمی است
9. His lazy, supercilious eyes, too, managed their affectation of aloofness without actually missing a trick.
[ترجمه ترگمان]چشمان lazy، بی آن که حتی یک ترفند را از دست بدهد، رفتار aloofness و aloofness به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]چهره های تنبل و خشن خود نیز، بدون در نظر گرفتن فاجعه ای که داشتند، احساسات خود را از بی احترامی می کشیدند
10. Choose your phony accent, your affectation, the Stetson of country or the hoodie of rap.
[ترجمه ترگمان]لهجه phony را انتخاب کنید، affectation، Stetson، the کشور یا the رپ را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]لهجه حماسی خود را، تأثیر خود، استتسون کشور و یا کلاه رپ را انتخاب کنید
11. Tact, in eighties Britain, has become an affectation.
[ترجمه ترگمان]Tact در دهه هشتاد به نوعی تظاهر تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]در دهه هشتاد، بریتانیا، تاکت است، تبدیل شده است
12. She has no affectation I am sure.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم
[ترجمه گوگل]او تأثیری ندارد من مطمئن هستم
13. His manner reeks of affectation.
[ترجمه ترگمان]رفتارش ساختگی است
[ترجمه گوگل]شیوه او دوباره از تأثیر است
14. A pretty, rustic affectation of innocence that, to such as can not see into her, may pass well enough.
[ترجمه ترگمان]این تظاهر به بی گناهی و معصومیت روستایی که در این گونه موارد نمی تواند در او دیده شود، ممکن است به حد کافی بگذرد
[ترجمه گوگل]احساسات عجیب و غریب روستایی که بی گناهی را به نمایش می گذارد، به نحوی که بتواند به او نگاه کند، ممکن است به اندازه کافی عبور کند
15. Tim's fancy hairdo was an affectation left over from his younger days.
[ترجمه ترگمان]آرایش رویایی تیم یک تظاهر بود که از روزه ای جوانی او به جا مانده بود
[ترجمه گوگل]آرایش فانتزی تیم، احساسات بیش از روزهای او بود