کلمه جو
صفحه اصلی

bedfellow


معنی : هم خواب، هم بستر
معانی دیگر : بستری (بیشتر می گویند: bedridden)، همکار، متحد، هم پیمان

انگلیسی به فارسی

هم‌خواب، هم‌بستر


رفیق، هم خواب، هم بستر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who sleeps in the same bed as another.

- My brothers and I were bedfellows as children, and my sisters slept in the same room as well.
[ترجمه ترگمان] من و برادرانم مثل بچه ها به هم بس تر می شدیم و خواهرهای من هم در یک اتاق می خوابیدند
[ترجمه گوگل] برادران من و من به عنوان فرزندان بستری بودیم، و خواهرانم هم در همان اتاق خواب بودند

(2) تعریف: an associate or ally, esp. a temporary one.

- The two nations had been bedfellows during the war, but relations have become strained once again.
[ترجمه ترگمان] دو ملت در طول جنگ کنار هم رفته بودند، اما باز هم روابط برقرار شد
[ترجمه گوگل] دو ملت در طول جنگ، مهاجران بوده اند، اما روابط دوباره یک بار تیره شده است

• friend, ally; one who shares a bed with another
you refer to two people or things as bedfellows when they have become associated with each other, especially when you did not expect this.

مترادف و متضاد

هم خواب (اسم)
bedfellow, isocline

هم بستر (اسم)
bedfellow

جملات نمونه

1. Adversity acquaints men with strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان] Adversity acquaints \"با\" bedfellows \"عجیب\"
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت مردان را با مهاجرین عجیب و غریب آشنا می کند

2. Poverty acquaints men with strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]فقر مردم را به طور غریبی تحریک می کند
[ترجمه گوگل]فقر مردان را با مهاجران عجیب آشنا می کند

3. Misery acquaints men with strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]میزری acquaints، مردان را به کاری عجیب و غریبی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]بدبختی مردان را با مهاجرین عجیب آشنا می کند

4. Misery makes strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]میزری روابط عجیبی می کند
[ترجمه گوگل]بدبختی باعث می شود مهاجران عجیب و غریب

5. Adversity makes strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان] Adversity \"رابطه عجیبی ایجاد میکنه\"
[ترجمه گوگل]آزار و اذیت، باعث ایجاد اشتیاق عجیب و غریب می شود

6. Poverty makes strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]فقر bedfellows عجیب را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]فقر باعث می شود که مهاجران عجیب و غریب

7. The priest and the politician made strange/odd/unlikely bedfellows in their campaign for peace.
[ترجمه ترگمان]کشیش و سیاست مدار در مبارزه خود برای صلح عجیب \/ عجیب \/ غیر محتمل دست به دست هم دادند
[ترجمه گوگل]کشیش و سیاستمدار در مبارزات خود برای صلح، افراد عجیب و غریب / بعید به نظر می رسند

8. Sex and death are strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]رابطه جنسی و مرگ عجیب است
[ترجمه گوگل]رابطه جنسی و مرگ همسران عجیب و غریب است

9. Rugby and art seem strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]راگبی و هنر bedfellows عجیب به نظر می رسند
[ترجمه گوگل]راگبی و هنر به نظر می رسد bedfellows عجیب و غریب

10. Some say the Duke has a new bedfellow - a southern lady.
[ترجمه ترگمان]برخی می گویند دوک بس تر جدیدی دارد - یک خانم جنوبی
[ترجمه گوگل]بعضی ها می گویند که دوک دارای یک رفیق جدید است - بانوی جنوبی

11. But external threats can make for improbable subdivision bedfellows.
[ترجمه ترگمان]اما تهدیدهای خارجی می توانند به هم کمک کنند
[ترجمه گوگل]اما تهدیدات خارجی می تواند برای افراد زیرزمینی نامطلوب باشد

12. Rumours say he's co-operating with some strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]شایعات حاکی از آن است که او با یک bedfellows عجیب هم کاری می کند
[ترجمه گوگل]شایعات می گویند او با برخی از مهاجران عجیب و غریب همکاری می کند

13. The case made strange political bedfellows.
[ترجمه ترگمان]این پرونده ماجراهای عجیب سیاسی را به هم زد
[ترجمه گوگل]این پرونده باعث ایجاد اشتغال زایی سیاسی شد

14. Strange bedfellows Adversity - or is it perversity? - certainly makes strange bedfellows.
[ترجمه ترگمان]چه چیز عجیبی است؟ به طور قطع ارتباط عجیب و غریب برقرار می کند
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب bedfellows آزار و اذیت - یا آن جنجال آفرین است؟ - قطعا bedfellows عجیب و غریب می سازد

he and his criminal bedfellows

او و هم‌عهده‌ای جنایتکارش


پیشنهاد کاربران

یار غار، دوست بسیار نزدیک

همراه همیشگی

two or more people, ideas etc that are related or working together in an unexpected way


کلمات دیگر: