1. I didn't trust his shifty expression.
[ترجمه موسی] من به بیان فریب آمیز او اعتماد نداشتم.
[ترجمه ترگمان]به قیافه shifty اعتماد نداشتم
[ترجمه گوگل]من اعتماد به نفس خود را بیان نکردم
2. He's got shifty eyes.
[ترجمه ترگمان]اون چشمای shifty داره
[ترجمه گوگل]او چشمان شلوغ دارد
3. What a shifty arguer he is, refusing ever to give a straight answer.
[ترجمه ترگمان]عجب a است که هرگز جواب مستقیمی دریافت نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]او یک استدلال شگفت انگیز است و هرگز حاضر نیست پاسخ درست بدهد
4. He had a shifty face and previous convictions.
[ترجمه ترگمان]چهره زیرکانه و اعتقادات قبلی داشت
[ترجمه گوگل]او یک چهره شیک و محکومیت قبلی داشت
5. He looks a bit shifty to me.
[ترجمه ترگمان]به نظر من که کمی موذی است
[ترجمه گوگل]او به من نگاه می کند
6. You're looking very shifty. What have you been up to?
[ترجمه موسی] شما خیلی موذی به نظر می رسید چه کاری انجام داده اید؟
[ترجمه ترگمان]خیلی موذی به نظر می رسی چه نقشه ای کشیدی؟
[ترجمه گوگل]شما به دنبال بسیار تغییراتی هستید چه اتفاقی افتاده؟
7. A thin, elegant man with shifty eyes and a high, unpleasant voice, Wood exuded a restless, hurried air.
[ترجمه ترگمان]یک مرد لاغر و آراسته با چشمان shifty و صدای بلند و ناخوشایندی از آن ساطع بود
[ترجمه گوگل]یک مرد نازک و ظریف با چشمان شلوغ و صدای بالا و ناخوشایند، چوب بی وقفه، هوا را تکان داد
8. There were tough groups from Alabama, shifty men from New York, all kinds from all over.
[ترجمه ترگمان]گروه های سختی از آلاباما، مردان موذی از نیویورک و انواع مختلف از همه جا وجود داشتند
[ترجمه گوگل]گروه های دشواری از آلاباما وجود داشتند، مردانی از نیویورک، همه چیز از همه جا بودند
9. There's something shifty about that guy.
[ترجمه موسی] چیزی مرموز در مورد آن مرد وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یه چیز مرموزی در مورد اون مرد وجود داره
[ترجمه گوگل]چیزی در مورد این مرد وجود دارد
10. She regarded him suspiciously, but couldn't find anything shifty about him.
[ترجمه موسی] او با بدگمانی به او نگریست ، اما چیزی مشکوک راجع به او پیدا نکرد.
[ترجمه ترگمان]با بدگمانی به او نگاه کرد، اما هیچ چیز مشکوکی درباره او پیدا نکرد
[ترجمه گوگل]او او را مشکوک در نظر گرفته بود، اما چیزی در مورد او تغییر نکرد
11. But a shifty, rather criminal smirk, lingered in her eyes.
[ترجمه ترگمان]اما یک پوزخند مرموز و نسبتا جنایی در چشمان او درنگ کرد
[ترجمه گوگل]اما یک جنجال شگفت انگیز، و نه جسورانه، در چشم او ماند
12. The shifty body and light footwork.
[ترجمه ترگمان]بدن باهوش و پا پا
[ترجمه گوگل]بدن تغییر و پا و نور
13. That guy is very suspicious, his shifty eyes move constantly.
[ترجمه موسی] آن مرد بسیار مشکوک است ، چشمان فریب آمیز او دائماً می جنبد.
[ترجمه ترگمان]اون یارو خیلی مشکوک هست چشم های shifty دائما حرکت می کنن
[ترجمه گوگل]این مرد بسیار مشکوک است، چشم هایش تغییر می کند به طور مداوم
14. There was Walther Funk, the shifty - eyed nonentity who had succeeded Schacht.
[ترجمه ترگمان]گروه والتر پی کی بود، با آن nonentity چشم مرموز که موفق به Schacht شده بودند
[ترجمه گوگل]Walther Funk وجود داشت، بی نظیری که چشمش به Schacht منتهی شد