کلمه جو
صفحه اصلی

bedizen


معنی : از روی جلفی اراستن، زرق و برق دار کردن
معانی دیگر : (چشم ها و دید) تار کردن، تاریک کردن، مبهم کردن، (نادر) به طور جلف و زننده لباس پوشیدن یا تزیین کردن

انگلیسی به فارسی

از روی جلفی آراستن، زرق و برق‌دار کردن


bedizen، از روی جلفی اراستن، زرق و برق دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bedizens, bedizening, bedizened
مشتقات: bedizenment (n.)
• : تعریف: to dress or decorate in a flashy, garish fashion.
مشابه: trick

- Even the walls of the bathroom were bedizened with red velvet, faux fur, and rhinestones.
[ترجمه ترگمان] حتی دیواره ای حمام با مخمل قرمز و faux و rhinestones rhinestones داشت
[ترجمه گوگل] حتی دیوارهای حمام با مخملی قرمز، خز مصنوعی و بدلیجات ریخته شد

• decorate in a cheap showy manner; dress gaudily and in poor taste

مترادف و متضاد

از روی جلفی اراستن (فعل)
bedizen

زرق و برق دار کردن (فعل)
bedizen

جملات نمونه

1. She bedizened herself with cheap jewels.
[ترجمه ترگمان]خودش را با جواهرات ارزان قیمتی جمع می کرد
[ترجمه گوگل]او خود را با جواهرات ارزان ارزان کرد

2. To in fine clothes and ornaments; bedizen.
[ترجمه ترگمان]لباس های زیبا و زیور آلات و زیور آلات و غیره
[ترجمه گوگل]در لباس های زیبا و زیور آلات؛ bedizen

3. Why your mother bedizen you in this strange fashion?
[ترجمه ترگمان]چرا مادرت با این روش عجیب و غریب به تو خیانت کرد؟
[ترجمه گوگل]چرا مادر شما به این طرز عجیب و غریب به شما خیره می شود؟

4. Prithee, young one, who art thou, and what has ailed thy mother to bedizen thee in this strange fashion?
[ترجمه ترگمان]ای جوان، ای جوان، تو کیستی، و مادرت چه دردی دارد که تو را به این شکل عجیب و غریب به تو bedizen؟
[ترجمه گوگل]Prithee، جوان، که تو هستی، و چه چیزی مادرت را به این طرز عجیب و غریب به تو چسبانده است؟

5. Prithee, young one, who art thou ailed thy mother to bedizen thee in this strange fashion?
[ترجمه ترگمان]ای جوان، ای جوان، مادر تو که تو را در این وضع عجیب و غریب به چه دردی می برد؟
[ترجمه گوگل]Prithee، جوان، چه کسی شما مادر مادر خود را به تسخیر تو در این عجیب و غریب؟

6. Dizen : To deck out in fine clothes and ornaments; bedizen.
[ترجمه ترگمان]روی عرشه کشتی با جامه های زیبا و زیور آلات و زیور آلات و غیره
[ترجمه گوگل]Dizen برای پوشاندن لباس های زیبا و زیور آلات؛ bedizen


کلمات دیگر: