اشتیاق
elusiveness
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• evasiveness, quality of being elusive, tendency to escape
جملات نمونه
1. The goal was to use Williams' elusiveness against outside linebackers and strong safeties.
[ترجمه موسی] هدف استفاده از گریز ( فرار ) ویلیامز در برابر خط حمله های بیرونی و دفاع های قوی بود.
[ترجمه ترگمان]هدف این بود که از Williams elusiveness در برابر linebackers و safeties قوی استفاده کند[ترجمه گوگل]هدف این بود که از اشتباه ویلیامز در برابر بازیکنان خارج و رضایت قوی استفاده شود
2. In itself this elusiveness is testimony to just how enormously difficult it is to find practical solutions to Britain's economic problems.
[ترجمه موسی] این ابهام به خودی خود گواهی بر این است که یافتن راه حل های عملی برای مشکلات اقتصادی انگلیس بسیار دشوار است.
[ترجمه ترگمان]در خود این elusiveness گواه بر این است که یافتن راه حل های عملی برای مشکلات اقتصادی بریتانیا چقدر دشوار است[ترجمه گوگل]به خودی خود این ناتوانی شهادت است که چقدر بسیار مشکل است برای یافتن راه حل عملی برای مشکلات اقتصادی بریتانیا
3. This barrier with strong elusiveness, low transparency and unpredictability has become the very big barrier for developing nations' foreign trade, particularly for China's foreign trade.
[ترجمه موسی] این مانع با ابهام فراوان ، شفافیت کم و غیرقابل پیش بینی بودن به سد بزرگی برای تجارت خارجی در حال توسعه کشورها ، به ویژه تجارت خارجی چین تبدیل شده است.
[ترجمه ترگمان]این مانع با elusiveness قوی، شفافیت اندک و غیرقابل پیش بینی بودن، مانع بزرگی برای توسعه تجارت خارجی کشورهای در حال توسعه به ویژه برای تجارت خارجی چین شده است[ترجمه گوگل]این مانع با بی توجهی شدید، شفافیت و عدم پیش بینی کم، مانع بسیار بزرگی برای تجارت خارجی کشورهای در حال توسعه، به ویژه برای تجارت خارجی چین شده است
4. For all their elusiveness, suicide rates can certainly be correlated with other social and economic indicators.
[ترجمه موسی] علی رغم همه نامحسوس بودن آنها ، میزان خودکشی قطعاً می تواند با سایر شاخص های اجتماعی و اقتصادی ارتباط داشته باشد.
[ترجمه ترگمان]برای همه elusiveness، نرخ خودکشی می تواند با دیگر شاخص های اجتماعی و اقتصادی هم بسته باشد[ترجمه گوگل]به طور کلی، میزان خودکشی می تواند با شاخص های اجتماعی و اقتصادی دیگر همبستگی پیدا کند
5. Elusiveness now reduces the cooldown of Cloak of Shadows by 10/20 seconds, down from 15/30 seconds.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر Elusiveness در عرض ۱۰ \/ ۲۰ ثانیه the سایه ها را کاهش می دهد و از ۱۵ \/ ۳۰ ثانیه به پایین کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Elusiveness موجب خنک شدن پنهان سایه ها توسط 10/20 ثانیه، از 15/30 ثانیه می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Elusiveness موجب خنک شدن پنهان سایه ها توسط 10/20 ثانیه، از 15/30 ثانیه می شود
6. Given the elusiveness of a perfect fit, you can expect that some will be cheered by your appointment, while others may mount a quiet--or not-so-quiet--opposition.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن شرایط مناسب، شما می توانید انتظار داشته باشید که برخی از شما از قرار ملاقات شما تشویق شوند، در حالی که برخی دیگر ممکن است یک مخالف آرام یا نه چندان آرام را سوار کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به عدم انعطاف پذیری کامل، می توانید انتظار داشته باشید که بعضی از آنها با قرار ملاقات شما مورد تشویق قرار می گیرند، در حالی که دیگران ممکن است مخالفت های آرام و یا غیر آرام را مطرح کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به عدم انعطاف پذیری کامل، می توانید انتظار داشته باشید که بعضی از آنها با قرار ملاقات شما مورد تشویق قرار می گیرند، در حالی که دیگران ممکن است مخالفت های آرام و یا غیر آرام را مطرح کنند
7. Hence the strange facelessness, transparency, and elusiveness of power, hence the blandness of its language, the anonymity of its decisions.
[ترجمه ترگمان]از این رو the عجیب، شفافیت و elusiveness قدرت، از این رو the زبان آن، گمنامی تصمیمات آن
[ترجمه گوگل]از این رو بی عیب و نقصی، شفافیت و ناتوانی قدرت، از این رو درخور زبان آن، ناشناس بودن تصمیمات آن است
[ترجمه گوگل]از این رو بی عیب و نقصی، شفافیت و ناتوانی قدرت، از این رو درخور زبان آن، ناشناس بودن تصمیمات آن است
8. Thisbarrier with www. zhLzw. com elusiveness, low transparency and unpredictability has become the very big barrier for developing nations' foreign trade, particularly for China's foreign trade.
[ترجمه ترگمان]Thisbarrier با سایت www zhLzw com elusiveness، شفافیت پایین و غیرقابل پیش بینی بودن، مانع بزرگی برای توسعه تجارت خارجی کشورها به ویژه برای تجارت خارجی چین شده است
[ترجمه گوگل]این نوار با www zhLzw بی اعتمادی، کمبود شفافیت و غیر قابل پیش بینی بودن، مانع بسیار بزرگی برای تجارت خارجی کشورهای در حال توسعه، به ویژه برای تجارت خارجی چین شده است
[ترجمه گوگل]این نوار با www zhLzw بی اعتمادی، کمبود شفافیت و غیر قابل پیش بینی بودن، مانع بسیار بزرگی برای تجارت خارجی کشورهای در حال توسعه، به ویژه برای تجارت خارجی چین شده است
9. Elusiveness now reduces the cooldown of Blind by 8/15 seconds.
[ترجمه ترگمان]Elusiveness در حال حاضر تعداد نابینایان را ۸ \/ ۸ ثانیه کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، Elusiveness موجب کاهش کورکورانه 8/15 ثانیه می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، Elusiveness موجب کاهش کورکورانه 8/15 ثانیه می شود
10. The author's elusiveness may at times be construed as evasiveness.
[ترجمه ترگمان]The نویسنده ممکن است گاهی به عنوان evasiveness تعبیر شود
[ترجمه گوگل]ناپایداری نویسنده ممکن است در بعضی مواقع به عنوان انحطاط تفسیر شود
[ترجمه گوگل]ناپایداری نویسنده ممکن است در بعضی مواقع به عنوان انحطاط تفسیر شود
11. Elusiveness (Subtlety) moved to Tier now reduces cooldown of Vanish and Blind by 30/60 sec and Cloak of Shadows by 15/30 sec.
[ترجمه ترگمان]Elusiveness (Subtlety)به (Tier now)نقل مکان کرد که در حال حاضر cooldown of و کور را با ۳۰ \/ ۶۰ ثانیه بر ثانیه و شنل سایه های توسط ۱۵ \/ ۳۰ ثانیه کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]در حال تکامل (ظرافت) به Tier منتقل می شود و اکنون 30/60 ثانیه و خفاش سایه ها تا 15/30 ثانیه کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]در حال تکامل (ظرافت) به Tier منتقل می شود و اکنون 30/60 ثانیه و خفاش سایه ها تا 15/30 ثانیه کاهش می یابد
12. One of the continuing difficulties about Carlisle is the elusiveness of the town wall, and consequently the size of the town.
[ترجمه موسی] یکی از دشواری های مداوم در مورد کارلایل ، نامحسوس بودن دیوار شهر و در نتیجه وسعت شهر است.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشکلات ادامه پیدا کردن کارل ایل، elusiveness دیوار شهر است و در نتیجه به اندازه شهر[ترجمه گوگل]یکی از مشکلات مداوم در مورد کارلایل، فرسایش دیوار شهر و در نتیجه اندازه شهر است
13. The work is a meditation on the nature of secrecy and the elusiveness of truth, its message written entirely in code.
[ترجمه ترگمان]کار تمرکز بر ماهیت رازداری و the حقیقت است، پیام آن به طور کامل در کدها نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این کار مدیتیشن بر ماهیت محرمانه و ناتوانی حقیقت است، پیام آن به طور کامل در کد نوشته شده است
[ترجمه گوگل]این کار مدیتیشن بر ماهیت محرمانه و ناتوانی حقیقت است، پیام آن به طور کامل در کد نوشته شده است
14. The leader of the particular group to which I attached myself was a sly peasant student of twenty-four, named Tang Wen-liang, and nicknamed, because of his elusiveness, the Field Mouse.
[ترجمه ترگمان]رهبر گروه خاصی که من خود را به آن ضمیمه کردم، یک دانش آموز روستایی sly متشکل از بیست و چهار ساله به نام تانگ ون و ملقب به تانگ Field بود
[ترجمه گوگل]رهبر گروه خاصی که من خودم به آن متصل شدم، یک دانش آموز ده ساله بیست و چهار ساله بود که به نام Tang Wen-liang نامگذاری شده بود و به دلیل ناتوانی خود، Field Mouse نامگذاری شده بود
[ترجمه گوگل]رهبر گروه خاصی که من خودم به آن متصل شدم، یک دانش آموز ده ساله بیست و چهار ساله بود که به نام Tang Wen-liang نامگذاری شده بود و به دلیل ناتوانی خود، Field Mouse نامگذاری شده بود
پیشنهاد کاربران
عدم دستیابی
طفره، دوری، اجتناب، فرار، گریز
defenition : وضعیت دشوار توصیف ، یافتن ، دستیابی یا یادآوری
elusiveness ( noun ) = گریز، فرار، غیر قابل حصول، نامحسوس، ابهام، غیرقابل توصیف، گمنامی
1 - The rainbow trout is prized by fishermen for its elusiveness.
ماهی قزل آلای رنگین کمان به دلیل غیر قابل حصول بودن مورد توجه ماهیگیران قرار می گیرد.
2 - The work's prime focus is on the elusiveness of identity - how we try to define ourselves.
تمرکز اصلی کار بر روی فرار از هویت است - چگونگی تلاش برای تعریف خودمان.
3 - Her elusiveness is strategic: she wants to keep all her options open.
گریز او راهبردی است: او می خواهد همه گزینه هایش را باز نگه دارد.
elusiveness ( noun ) = گریز، فرار، غیر قابل حصول، نامحسوس، ابهام، غیرقابل توصیف، گمنامی
1 - The rainbow trout is prized by fishermen for its elusiveness.
ماهی قزل آلای رنگین کمان به دلیل غیر قابل حصول بودن مورد توجه ماهیگیران قرار می گیرد.
2 - The work's prime focus is on the elusiveness of identity - how we try to define ourselves.
تمرکز اصلی کار بر روی فرار از هویت است - چگونگی تلاش برای تعریف خودمان.
3 - Her elusiveness is strategic: she wants to keep all her options open.
گریز او راهبردی است: او می خواهد همه گزینه هایش را باز نگه دارد.
کلمات دیگر: