کلمه جو
صفحه اصلی

adulation


معنی : پرستش، چاپلوسی
معانی دیگر : ستایش

انگلیسی به فارسی

پرستش، ستایش، چاپلوسی


تحقیر، پرستش، چاپلوسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: extreme or excessive praise.
مشابه: accolades, adoration, laudation, praise

- The film received adulation from the critics, but it did not fare well at the box office.
[ترجمه ترگمان] این فیلم مورد تحسین منتقدین قرار گرفت، اما در گیشه فروش خوب عمل نکرد
[ترجمه گوگل] این فیلم از منتقدان تقلید کرد، اما در دفتر جعبه پول خوبی نداشت

• flattery, fawning; excessive devotion
adulation is very great and uncritical admiration and praise; used showing disapproval.

مترادف و متضاد

پرستش (اسم)
praise, adoration, worship, devotion, adulation, idolization

چاپلوسی (اسم)
praise, adulation, flattery, lip service, subservience, sycophancy, blarney, grease, cajolement, cajolery, toadyism, subserviency, soft soap, fraise, wagtail

overenthusiastic praise


Synonyms: applause, audation, blandishment, bootlicking, commendation, fawning, flattery, sycophancy, worship


Antonyms: abuse, criticism


جملات نمونه

1. He has spent a month basking in the adulation of the fans back in Jamaica.
[ترجمه ترگمان]او یک ماه را در ستایش طرفداران خود در جامائیکا گذرانده است
[ترجمه گوگل]او مدت یک ماه در حال تجلیل از طرفداران مجدد در جامائیکا است

2. He went to the extreme of adulation, describing Churchill as the greatest man who ever lived.
[ترجمه kambiz] او در نهایت چاپلوسی چرچیل را به عنوان بزرگترین مردی که تا بحال زیسته توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]با شنیدن تعریف و تمجید از چرچیل به عنوان بهترین مردی که تا به حال زندگی کرده بود، رفت
[ترجمه گوگل]او به شدت از تحقیر رفت، توصیف چرچیل به عنوان بزرگترین مرد که تا به حال زندگی می کردند

3. The teenager's adulation of the top group worried her parents.
[ترجمه ترگمان]The نوجوان از گروه برتر والدین او را نگران کرد
[ترجمه گوگل]اعتیاد نوجوانان به گروه والدین او را نگران کرد

4. The officer basked in the adulation of his followers.
[ترجمه ترگمان]این افسر در ستایش پیروان خود پناه گرفت
[ترجمه گوگل]افسر مشغول تحریک پیروانش بود

5. The book was received with adulation by critics.
[ترجمه ترگمان]این کتاب مورد تحسین منتقدین قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این کتاب با تحسین منتقدین دریافت شد

6. He thrived on the adulation of his henchmen.
[ترجمه ترگمان]اون با چاپلوسی henchmen کشته شد
[ترجمه گوگل]او بر تسلیم فرماندهانش تکیه کرد

7. The band enjoy the adulation of their fans wherever they go.
[ترجمه ترگمان]نوازندگان در هر جا که می روند، از the هواداران خود لذت می برند
[ترجمه گوگل]این گروه لذت بردن از تقلید از طرفداران خود را هر کجا که می روند

8. Harley wasn't prepared for the fame and adulation that came with being a star athlete.
[ترجمه ترگمان]هارلی برای شهرت و adulation که با یک ورزش کار ستاره آمده بود آماده نبود
[ترجمه گوگل]هارلی برای شهرت و تحسینش که با یک ورزشکار ستاره ای ساخته شده بود آماده نشد

9. She is in no real need of epistolary adulation.
[ترجمه ترگمان]او نیازی به نگارش adulation در epistolary ندارد
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه نیازی به ادعای افسانه ای ندارد

10. Lewis has gained the adulation of fans around the country.
[ترجمه ترگمان]لوییس محبوبیت طرفداران را در سراسر کشور به دست آورده است
[ترجمه گوگل]لوئیس جایزه ی طرفداران در سراسر کشور را به دست آورده است

11. There has also been a great deal of adulation which is perhaps even more harmful for it generates mysticism.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، بسیاری از adulation و adulation که شاید حتی بیشتر برای خلق mysticism مضر باشد، وجود داشته است
[ترجمه گوگل]همچنین وجود دارد بسیاری از تحقیر است که شاید حتی بیشتر مضر برای آن تولید عرفان است

12. Napoleon showed no reaction to his mens' adulation.
[ترجمه ترگمان]ناپلئون نسبت به تملق افراد خود هیچ واکنشی نشان نداد
[ترجمه گوگل]ناپلئون واکنش نشان دادن به تحقیر خود از مردان را نشان داد

13. How do you feel about all this adulation and hero worship?
[ترجمه ترگمان]نظر شما در مورد این ستایش و ستایش قهرمان چیست؟
[ترجمه گوگل]شما در مورد همه این تحسین و پرستش قهرمان چه احساسی دارید؟

14. History abounds with great men worthy of adulation and emulation.
[ترجمه ترگمان]تاریخ مملو از مردان بزرگی است که شایستگی تملق و emulation را دارند
[ترجمه گوگل]تاریخ با مردان بزرگی که از شایستگی و تقلید برخوردارند، فراوان است

پیشنهاد کاربران

تقدیر - قدردانی


کلمات دیگر: