با دقت زیاد
meticulously
با دقت زیاد
انگلیسی به فارسی
دقیق
انگلیسی به انگلیسی
• exactingly; methodically; scrupulously; carefully; in a meticulous manner
جملات نمونه
1. She meticulously cleaned the gun and locked it away in its case.
[ترجمه محسن] او با دقت اسلحه را تمیز کرد و آن را در جعبه اش قفل کرد.
[ترجمه ترگمان]او با دقت اسلحه را پاک کرده و آن را در جعبه قفل کرده بود[ترجمه گوگل]او دقیقا تفنگ را تمیز کرد و آن را در مورد آن قفل کرد
2. She checked the painting meticulously for any damage.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی با دقت نقاشی رو چک کرد که آسیب ندیده باشن
[ترجمه گوگل]او نقاشی دقیق را برای هرگونه آسیب بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او نقاشی دقیق را برای هرگونه آسیب بررسی کرد
3. The attack was meticulously planned and executed.
[ترجمه محسن] حمله به دقت طراحی شده و اجرا شد.
[ترجمه ترگمان]حمله بسیار برنامه ریزی شده و اجرا شد[ترجمه گوگل]این حمله دقیق برنامه ریزی شده و اعدام شد
4. The entire project was meticulously planned.
[ترجمه ترگمان]کل پروژه با دقت برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]کل پروژه دقیقا برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]کل پروژه دقیقا برنامه ریزی شده بود
5. Each week she meticulously entered in her notebooks all sums received.
[ترجمه ترگمان]هر هفته با دقت فراوان در دفتر یادداشت خود وارد می شد
[ترجمه گوگل]هر هفته او به طور دقیق وارد حسابهای نوت بوک خود می شود
[ترجمه گوگل]هر هفته او به طور دقیق وارد حسابهای نوت بوک خود می شود
6. The flat had been meticulously cleaned.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان با دقت بسیار تمیز شده بود
[ترجمه گوگل]تخت دقیقا تمیز بود
[ترجمه گوگل]تخت دقیقا تمیز بود
7. Walden away to my left was patterned with meticulously regular fields built during the time of the later enclosures.
[ترجمه ترگمان]والدن برای رفتن به سمت چپ من با دقتی بسیار معمولی در زمان عبور از محوطه ادامه داشت
[ترجمه گوگل]ولدن به دور چپ من با حوزه های دقیق منظم ساخته شده در طول محوطه های بعدی طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]ولدن به دور چپ من با حوزه های دقیق منظم ساخته شده در طول محوطه های بعدی طراحی شده بود
8. A very small sample meticulously selected is far better than a large sample carelessly gathered.
[ترجمه ترگمان]یک نمونه بسیار کوچک انتخاب با دقت بسیار بهتر از یک نمونه بزرگ است که با بی دقتی جمع آوری شده است
[ترجمه گوگل]یک نمونه کوچک بسیار دقیق انتخاب شده بسیار بهتر از یک نمونه بزرگ است که بی سر و صدا جمع می شود
[ترجمه گوگل]یک نمونه کوچک بسیار دقیق انتخاب شده بسیار بهتر از یک نمونه بزرگ است که بی سر و صدا جمع می شود
9. Any bets taken were meticulously recorded in his diary which enabled him to remind punters of their unpaid debts.
[ترجمه ترگمان]هر شرطی که برداشته شد در دفتر خاطراتش به دقت ضبط شد که او را قادر ساخت به یاد بدهی های پرداخت نشده شان بیندازد
[ترجمه گوگل]هر شرطی که گرفته شد، دقیقا در دفتر خاطرات خود ثبت شده بود که او را قادر به یادآوری حسابهای پرداخت نشده خود می کرد
[ترجمه گوگل]هر شرطی که گرفته شد، دقیقا در دفتر خاطرات خود ثبت شده بود که او را قادر به یادآوری حسابهای پرداخت نشده خود می کرد
10. The new pitches at Judges Road have been meticulously prepared over the summer for this weekend's opening match.
[ترجمه ترگمان]گام های جدید در جاده قاضیان در طول تابستان برای اولین مسابقه افتتاحیه این هفته بسیار دقیق شده اند
[ترجمه گوگل]میدان های جدید در جاده قاضی در طول تابستان برای انجام این بازماندۀ آخر هفته، دقیق آماده شده اند
[ترجمه گوگل]میدان های جدید در جاده قاضی در طول تابستان برای انجام این بازماندۀ آخر هفته، دقیق آماده شده اند
11. Individual Unit Histories - all are meticulously set forth.
[ترجمه ترگمان]تاریخ های واحد فردی - همه با دقت در حال حرکت هستند
[ترجمه گوگل]تاریخچه واحد انفرادی - همه آنها دقیقا مطرح شده است
[ترجمه گوگل]تاریخچه واحد انفرادی - همه آنها دقیقا مطرح شده است
12. No, Steen had organized it all very meticulously to avoid death duties.
[ترجمه ترگمان]نه، Steen همه چیز را با دقت و دقت برنامه ریزی کرده بود تا از وظایف مرگ اجتناب کند
[ترجمه گوگل]نه، Steen آن را بسیار دقیق سازمان یافته برای جلوگیری از وظایف مرگ
[ترجمه گوگل]نه، Steen آن را بسیار دقیق سازمان یافته برای جلوگیری از وظایف مرگ
13. My fair hair was meticulously parted.
[ترجمه ترگمان]موی زیبای من با دقت از هم جدا شده بود
[ترجمه گوگل]موهای عجیب و غریب من به شدت جدا شد
[ترجمه گوگل]موهای عجیب و غریب من به شدت جدا شد
14. However, his deeply felt and meticulously researched rhetoric conveyed in all his books is hard hitting, provocative and sagacious.
[ترجمه ترگمان]با این حال، احساسات عمیق و وسواس زیاد او در تمام کتاب های او به شدت برخورد، تحریک کننده و هوشمندانه است
[ترجمه گوگل]با این حال، سخنان او عمیقا احساس و دقیق مورد بررسی در تمام کتاب های خود را سخت ضربه، تحریک آمیز و آشفته است
[ترجمه گوگل]با این حال، سخنان او عمیقا احساس و دقیق مورد بررسی در تمام کتاب های خود را سخت ضربه، تحریک آمیز و آشفته است
پیشنهاد کاربران
موشکافانه
با وسواس، بصورتی دقیق
نکته سنج
با نهایتِ دقت؛
با دقتِ تمام
با دقتِ تمام
Adverb :
ریزبینانه
با نگاه نافذ و دقیق
با نکته بینی و نکته سنجی
با دقت بسیار زیاد
ریزبینانه
با نگاه نافذ و دقیق
با نکته بینی و نکته سنجی
با دقت بسیار زیاد
کلمات دیگر: