کلمه جو
صفحه اصلی

attention deficit disorder

انگلیسی به فارسی

اختلال کمبود توجه


انگلیسی به انگلیسی

• disorder characterized by lack of attention and sometimes hyperactivity (often diagnosed in children)

جملات نمونه

1. Our subject is attention deficit disorder, ADD, and related form ADHD, attention deficit hyperactivity disorder.
[ترجمه ترگمان]سوژه ما اختلال کسری بودجه، ADD، و شکل مربوط به اختلال کم توجهی بیش فعالی، اختلال کم توجهی بیش فعالی است
[ترجمه گوگل]موضوع ما اختلال نقص توجه، ADD و فرم مربوط به ADHD، اختلال بیش فعالی کمبود توجه است

2. In addition, she suffers from attention deficit disorder and depression.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او از اختلال کمبود توجه و افسردگی رنج می برد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او از اختلال کمبود توجه و افسردگی رنج می برد

3. Anemia medicine Procrit, arthritis treatment Remicade and attention deficit disorder drug Concerta all fell short of analyst targets for the quarter.
[ترجمه ترگمان]داروی anemia Procrit، درمان آرتروز Remicade و اختلال کم توجهی بیش فعالی، همگی از اهداف تحلیل گر به مدت یک چهارم کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]داروهای کم خونی Procrit، درمان آرتریت کنسرت داروهای اختلال کمبود توجه و کمبود توجه کمتر از اهداف تحلیلگر برای سه ماهه است

4. Coaches are always yelling at referees, remarking on their visual impairments and attention deficit disorders.
[ترجمه ترگمان]مربیان همیشه در حال فریاد زدن در داوران هستند و به اختلالات بینایی و اختلالات توجه توجه دارند
[ترجمه گوگل]مربیان همیشه در داوران فریاد می زنند، با توجه به اختلالات بینایی و اختلالات کمبود توجه می کنند

5. And they gave him every diagnosis-from sociopathy to thought disorder, attention deficit disorder, conduct disorder.
[ترجمه ترگمان]و آن ها هر گونه تشخیص - از sociopathy گرفته تا اختلال فکری، اختلال کم توجهی، اختلال رفتاری را به او دادند
[ترجمه گوگل]و آنها به او هر تشخیص داده شد - از جامعه شناسی به اختلال فکر، اختلال نقص توجه، اختلال در رفتار

6. I have seen many children who are described as severely deficient in attention capacities and as having Attention Deficit Disorder.
[ترجمه ترگمان]من بسیاری از کودکانی را دیده ام که در ظرفیت های توجه به شدت دچار کمبود شدید شده اند و به اختلال کم توجهی می کنند
[ترجمه گوگل]من بسیاری از کودکان را دیدهام که به شدت در ظرفیت توجه کمبود و اختلال نقص توجه دارند

7. Other terms used for this collection of symptoms are minimal brain dysfunction and attention deficit disorder.
[ترجمه ترگمان]عبارات دیگری که برای این مجموعه از نشانه ها استفاده می شوند حداقل اختلال عملکرد مغز و اختلال کمبود توجه هستند
[ترجمه گوگل]سایر شرایط استفاده شده برای این مجموعه علائم عبارتند از: اختلال عملکرد مغز و اختلال کمبود توجه

8. They account for 80 pecent of high dropouts and attention deficit disorder diagnoses.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۸۰ درصد ترک تحصیل و تشخیص اختلال کمبود توجه را در نظر دارند
[ترجمه گوگل]آنها 80 نفر از بیماران مبتلا به اختلالات کمبود و نارسایی توجه را تشخیص می دهند

9. Purpose To observe the curative effect of combined acupuncture and medicine on child attention deficit disorder.
[ترجمه ترگمان]هدف برای مشاهده تاثیر curative ترکیبی از طب سوزنی و دارو بر اختلال کمبود توجه کودک
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثر داروئی طب سوزنی و دارو ترکیبی بر اختلال کمبود توجه کودکان

10. CHICAGO – Is It'safe to give preschoolers Ritalin, the popular attention deficit disorder drug?
[ترجمه ترگمان]شیکاگو - آیا به کودکان پیش دبستانی امکان می دهد که اختلال کمبود توجه عمومی را به کودکان پیش دبستانی بدهد؟
[ترجمه گوگل]CHICAGO - Is It'safe برای دادن ریتالین به کودکان پیش دبستانی، داروهای اختلال توجه کم توجه؟

11. They account for 80 pecent of high school dropouts and attention deficit disorder diagnoses.
[ترجمه ترگمان]آن ها ۸۰ درصد ترک تحصیل از دبیرستان و تشخیص اختلال کمبود توجه را در نظر دارند
[ترجمه گوگل]آنها 80 نفر از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی و نارسایی توجه دارند

12. They brought her to the Lawlis and Peavey Center for tests to determine if she had attention deficit disorder or some form of schizophrenia.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به مرکز Lawlis و Peavey برای آزمایش ها بردند تا مشخص کنند که آیا اختلال کسری بودجه یا نوعی شیزوفرنی دارد یا خیر
[ترجمه گوگل]آنها برای تست آزمایشات خود به مرکز Lawles و Peavey مراجعه کردند تا ببینند آیا او اختلال کمبود توجه یا نوعی از اسکیزوفرنیا را دارد

13. Populin, who studies the neural basis of perception and behavior, had placed head implants on two rhesus macaque monkeys, while preparing to study attention deficit disorder.
[ترجمه ترگمان]Populin که پایه عصبی ادراک و رفتار را مورد مطالعه قرار می دهد، در حالی که خود را برای مطالعه اختلال کمبود توجه آماده می کند، کاشت head را بر روی دو میمون macaque macaque قرار داده بود
[ترجمه گوگل]پوپولین که پایه عصبی راجع به ادراک و رفتار را مطالعه می کند، ایمپلنت های سر را بر روی دو میمون مجله راس موز قرار داده است، در حالی که آماده سازی اختلال کمبود توجه است

14. He said a warning label could overblow the link between the dyes and attention deficit disorder.
[ترجمه ترگمان]او گفت که یک برچسب هشدار می تواند ارتباط بین رنگ ها و اختلال کسری توجه را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]وی گفت که یک برچسب هشدار دهنده می تواند ارتباط بین رنگ ها و اختلال کمبود توجه را بیش از حد تحمل کند

پیشنهاد کاربران

اختلال کم توجهی ( در کودکان )
اختلال بیش فعالی ناشی از کم توجهی ( به کودکان )

Noun - uncountable :
اختلال کمبود توجه ( ADD )
اختلالی که عمدتا در کودکان به وجود آمده و به صورت تمرکز ضعیف، بیش فعالی و مشکلات یادگیری، خود را نشان می دهد.


کلمات دیگر: