کلمه جو
صفحه اصلی

afterworld


معنی : عقبی، عالماخرت، عالمفانی
معانی دیگر : سرای باقی، جهان پس از مرگ، آخرت

انگلیسی به فارسی

عالم آخرت، عالم فانی


پس از مرگ، عقبی، عالماخرت، عالمفانی


انگلیسی به انگلیسی

• world after death, world to come, paradise

مترادف و متضاد

عقبی (اسم)
afterworld, armageddon, doomsday, last judgment, judgment day, requital, retribution

عالم آخرت (اسم)
afterworld

عالم فانی (اسم)
afterworld

جملات نمونه

1. Daniel : They have an afterworld of their own.
[ترجمه ترگمان] اونا یه afterworld از خودشون دارن
[ترجمه گوگل]دانیل: آنها یک عالم پس از خود دارند

2. The Chinese idea of the afterworld is much more everyday than other conceptions of paradise and damnation.
[ترجمه ترگمان]عقیده چینی درباره the بسیار بیشتر از سایر مفاهیم بهشت و لعن است
[ترجمه گوگل]ایده چینی پس از مرگ هر روز بیشتر از مفهوم دیگر بهشت ​​و لعنت است

3. Symbolizing the passageway into the afterworld this expression also applies to other points of contact between the different elements of the universe as conceived by the Egyptians.
[ترجمه ترگمان]این عبارت نیز به نقاط دیگر ارتباط بین عناصر مختلف جهان که توسط مصری ها تصور می شود نیز اعمال می شود
[ترجمه گوگل]نماد گذار به گذرگاه پس از مرگ، این عبارت نیز در مورد دیگر نقاط ارتباط بین عناصر مختلف جهان، همانطور که توسط مصری ها تصور می شود، اعمال می شود

4. The last movement, Hacha is the afterworld of the Choctaw tribe of Native Americans.
[ترجمه ترگمان]آخرین حرکتش، Hacha قبیله Choctaw آمریکایی های بومی است
[ترجمه گوگل]آخرین حرکات Hacha پس از جهان از قبیله Choctaw بومیان آمریکایی است

5. When a Hmong dies, his fellow clansmen beat out a dirge on ceremonial drums, announcing his departure for the afterworld.
[ترجمه ترگمان]وقتی که a می میرد، fellow عزا سرود عزا را بر فراز طبل ها به صدا درمی آورد و عزیمت خود را به the اعلام می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک هونگ می میرد، کلانشهرهای همسایه خود را در درام های تشریفاتی به ضرب گلوله کتک می زنند و اعلام می کنند که خروج خود را برای عالم پس از مرگ

6. The cremation ritual was directed mainly at inducing the spirit of the dead person to go on to the afterworld.
[ترجمه ترگمان]مراسم سوزاندن اجساد به طور عمده به تحریک روح انسان مرده برای رفتن به the هدایت می شد
[ترجمه گوگل]مراسم ترحیم به طور عمده در القاء روح فرد مرده به دوران پس از مرگ به کار گرفته شد

7. The ancient northern nationalities of China created the decorated bronze art with various animal patterns and left the afterworld their fine and beautiful art legacies.
[ترجمه ترگمان]ملیت قدیمی شمالی چین هنر برنزی تزئین شده با الگوهای گوناگون حیوانات را خلق کرده و میراث هنر زیبای و زیبای خود را به ارث گذاشت
[ترجمه گوگل]ملیت های باستانی شمال چین، هنر برنزی تزئین شده با الگوهای مختلف حیوانی را ایجاد کرده و جهان های پس از آن را باستان میراث های زیبا و زیبا خود را ترک کردند

8. But just assignificant is the enormous bulge of people born in the first few decades afterWorld War II.
[ترجمه ترگمان]اما تعداد زیادی از مردم در چند دهه اول جنگ جهانی دوم متولد شده اند
[ترجمه گوگل]اما فقط مجذوب کننده این است که مردم زیادی متولد شده در چند دهه اول پس از جنگ جهانی دوم هستند

9. His economic views and financial reform measurements have great influence on the afterworld.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های اقتصادی او و اندازه گیری های اصلاحات مالی تاثیر زیادی بر afterworld داشته است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های اقتصادی وی و اندازه گیری های اصلاحات مالی تأثیر زیادی بر عالم پس از مرگ دارد

10. His tragic death was mentioned in the same breath with the death of Jesus in the afterworld and became the blot of Athenian democracy, which became a puzzle of ancient and modem scholars.
[ترجمه ترگمان]مرگ غم انگیز او با مرگ عیسی در the بیان شد و به محو دموکراسی آتن تبدیل شد، که به معمای اندیشمندان قدیمی و مدرن تبدیل شد
[ترجمه گوگل]مرگ وحشتناک او در همان نفس با مرگ عیسی در عهد عتیق ذکر شد و به دموکراسی آتنی تبدیل شد، که به پازل متفکران باستانی و مودمی تبدیل شد

11. So we can say that the Qing emperor's character policy has a profound significance to the afterworld.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می توان گفت که سیاست شخصیت امپراطور کینگ یک اهمیت عمیق به the دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین می توانیم بگوییم که سیاست شخصیت امپراتور چینگ دارای اهمیت عمیقی برای عالم پس از مرگ است

12. His college education contains plenty illuminative thought and has huge significance for reference to the afterworld.
[ترجمه ترگمان]تحصیلات دانشگاهی او دارای تفکر فراوانی است و اهمیت زیادی برای ارجاع به the دارد
[ترجمه گوگل]آموزش و پرورش کالج او دارای اندیشه روشنایی زیادی است و اهمیت زیادی برای اشاره به پس از مرگ دارد

13. Green clothes and Ge Sheng in Shijing (The Book of Songs) had great effect on afterworld eloges in writing methods and feeling-expression feature.
[ترجمه ترگمان]لباس های سبز و Ge شنگ در Shijing (کتاب ترانه های)اثر زیادی بر afterworld eloges در نوشتن روش ها و ویژگی های احساسی داشت
[ترجمه گوگل]لباس های سبز و Ge Sheng در Shijing (The Book of Songs) در روش های نوشتاری و ویژگی بیان احساسی تأثیر بزرگی روی eloges afterworld داشت

14. The paper approaches Richard Wagner's, who was the great master of the 19th European romanticism music, artistic ideas, style and its influences to his afterworld from the aesthetics angles.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به ریچارد واگنر، که استاد بزرگ قرن نوزدهم اروپا است و ایده های هنری، سبک و تاثیرات آن بر afterworld از زوایای زیبایی شناسی دارد نزدیک می شود
[ترجمه گوگل]این مقاله رویکرد ریچارد واگنر، استاد بزرگ موسیقی رمانتیک اروپائی، ایده های هنری، سبک و تأثیرات آن بر عالم پس از جهان از زاویه های زیبایی شناسی است


کلمات دیگر: