کلمه جو
صفحه اصلی

coarsely


بدرشتی، بی ادبانه

انگلیسی به فارسی

به شدت


انگلیسی به انگلیسی

• in a vulgar manner; roughly, abrasively

جملات نمونه

1. He laughed coarsely at her embarrassment.
[ترجمه ترگمان]او با لحن خشنی از خجالت او خندید
[ترجمه گوگل]او خجالت زده به شدت در خجالتش

2. The women laughed coarsely at some vulgar jokes.
[ترجمه ترگمان]زن ها با صدای خشن و مسخره خندیدند
[ترجمه گوگل]زنان به طور قاطعانه در برخی از جوک های عصبانی خندیدند

3. The women laughed coarsely at some vulgar joke.
[ترجمه ترگمان]زن ها از یک شوخی مسخره خندیدند
[ترجمه گوگل]زنان به طرز شگفتانگیزی خندیدند

4. Drain, squeezing out excess moisture, and chop coarsely.
[ترجمه ترگمان]آب را تخلیه کنید، رطوبت اضافی را فشار دهید و با صدای خشن آن را قطع کنید
[ترجمه گوگل]تخلیه کردن، ریزش بیش از حد رطوبت، و ریز ریز کردن

5. The grain was coarsely milled.
[ترجمه ترگمان]در این میان گندم ها از میان رفت
[ترجمه گوگل]دانه دانه ریز شده بود

6. Smokies are made of coarsely ground beef and pork; they are similar to frankfurters but are more heavily smoked.
[ترجمه ترگمان]گوشت گوساله و گوشت خوک با گوشت خوک و گوشت خوک درست می شود، اما آن ها شبیه سوسیس هستند، اما بیشتر دود می کنند
[ترجمه گوگل]اسموتی ها از گوشت گاو و گوشت خوک به اندازه کافی ساخته شده اند؛ آنها شبیه به گوشت خوک هستند، اما بیشتر دودی دارند

7. If you have made cloth with quite a coarsely textured yarn then the resulting quality is possibly rather stiff.
[ترجمه ترگمان]اگر شما پارچه را با یک نخ با بافت خشن درست کرده اید، پس کیفیت به دست آمده تقریبا سفت و سخت است
[ترجمه گوگل]اگر پارچه را با یک نخ بافت کاملا باریک ساخته اید، کیفیت حاصل از آن احتمالا نسبتا سخت است

8. Coarsely chop mushrooms and set aside.
[ترجمه ترگمان]coarsely را قطع می کنند و به کناری می روند
[ترجمه گوگل]قارچ را به طور قیفی بریزید و کنار بگذارید

9. Coarsely crush with a rolling pin so that the largest pieces are the size of peas.
[ترجمه ترگمان]خرد شدن با یک سنجاق کوچک به طوری که بزرگ ترین تکه زمین به اندازه لوبیا است
[ترجمه گوگل]به سختی با یک پین نورد خرد می شود تا بزرگترین قطعات اندازه نخود باشد

10. European annual with coarsely dentate leaves; widespread in United States and southern Canada.
[ترجمه ترگمان]سالانه اروپایی با برگ های coarsely coarsely، گسترده در ایالات متحده و جنوب کانادا
[ترجمه گوگل]اروپایی سالانه با برگهای باریک دندانه دار؛ گسترده در ایالات متحده و جنوب کانادا

11. Its long, broad leaves are wrinkled and coarsely textured, and are covered with long white hairs.
[ترجمه ترگمان]برگ های بلند و پهن آن چروکیده و خشن هستند و با موهای سفید بلند پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]برگ های طولانی و گسترده آن چروکیده و باریک بافت هستند و با موهای بلند سفید پوشیده می شوند

12. Roll the meat in coarsely ground black pepper to season it.
[ترجمه ترگمان]گوشت را با فلفل سیاه سفت کنید تا فصل را فصل کنید
[ترجمه گوگل]گوشت را در فلفل سیاه و سفید بگذارید تا آن را فصل کنید

13. Firstly, we coarsely detect the feature image obtained from subimage blocks, the target regions are identified according to prior knowledge.
[ترجمه ترگمان]در درجه اول، تصویر ویژگی بدست آمده از بلوک های subimage را شناسایی می کنیم و مناطق هدف با توجه به دانش قبلی شناسایی می شوند
[ترجمه گوگل]اولا، ما به طور کلی تصویر تصویری که از بلوک های زیرمجموعه بدست می آید شناسایی می شود

14. Add in the coarsely diced apples and spread evenly into the prepared crust.
[ترجمه ترگمان]در سیب کهنه خرد شده اضافه کنید و به طور مساوی به پوسته تهیه شده اضافه کنید
[ترجمه گوگل]سیب ها را به اندازه کافی اضافه کنید و به طور مساوی به پوسته تهیه کنید

پیشنهاد کاربران

1. He laughed coarsely at her embarrassment.
او از خجالت او بی شرمانه خندید.
2. He measures flour and spices, and coarsely chops the pecans, almonds, and walnuts.
او آرد و ادویه ها را اندازه می گیرد ، و پی کان ( گردوی آمریکایی ) ، بادام و گردو را به درشتی خرد می کند.
3. During the Cretaceous and Tertiary periods, many shells became coarsely plicate.
در دوره های کرتاسه و ثالث ، بسیاری از پوسته ها به صورت ناهموار درآمده اند.
4. The delicate fabrics contrast with the coarsely woven sisal rug in the living room.
پارچه های ظریف در تابلوی فرش سیزال به صورت درشت بافت در اتاق نشیمن قرار دارند.
5. On a board slice the orange peel into chips, or cut coarsely for chunky marmalade.
روی یک تخته پوست پرتقال را به شکل خلال برش دهید ، یا برای مارمالاد تکه درشت برش دهید.
6. The women laughed coarsely at some vulgar jokes.
زنان به برخی شوخی های مبتذل گستاخانه خندیدند.

Coarsely= به درشتی، به صورت ناهموار، گستاخانه، بی شرمانه، بی ادبانه ، وقیحانه


Coarsely woven cloth = پارچه درشت بافت
Fine woven cloth = پارچه ریزبافت


کلمات دیگر: