صفحه اصلی
aftermost
معنی
: واپسین، پست ترین، عقب ترین
معانی دیگر
: (در کشتی) نزدیک به عقب عرشه، نزدیکترین دگل عقب کشتی
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
نزدیکترین دگل عقب کشتی، پستترین، عقبترین، واپسین
پس از آن، واپسین، پست ترین، عقب ترین
انگلیسی به انگلیسی
صفت
( adjective )
• :
تعریف:
nearest the back or stern, as on a ship; farthest aft.
• furthest toward the end or back; last
مترادف و متضاد
واپسین
(صفت)
aftermost
پست ترین
(صفت)
aftermost, nethermost
عقب ترین
(صفت)
aftermost, hindmost
کلمات دیگر: