کلمه جو
صفحه اصلی

delightful


معنی : دلپذیر، لذت بخش، دلپسند، دلفروز، خوشی اور
معانی دیگر : شادی انگیز، دلشاد کننده، طرب انگیز، بسیار خوشایند

انگلیسی به فارسی

دلفروز، لذت‌بخش، خوشی‌آور، دلپسند، دلپذیر


انگلیسی به انگلیسی

• enjoyable, pleasant
someone or something that is delightful is very pleasant.

مترادف و متضاد

دلپذیر (صفت)
pleasant, nice, handsome, agreeable, mellow, graceful, scrumptious, amiable, lovely, loved, bonnie, bonny, gracious, placable, euphonious, euphonic, melodic, palatable, delightful, melodious, kindly

لذت بخش (صفت)
pleasurable, delightful, enjoyable, felicific

دلپسند (صفت)
nice, exquisite, delightful

دلفروز (صفت)
delightful

خوشی اور (صفت)
delightful, felicific, gladsome

pleasant, charming


Synonyms: adorable, agreeable, alluring, ambrosial, amusing, attractive, beautiful, captivating, cheery, clever, congenial, darling, delectable, delicious, enchanting, engaging, enjoyable, entertaining, fair, fascinating, gratifying, heavenly, ineffable, lovely, luscious, lush, pleasing, pleasurable, rapturous, ravishing, refreshing, satisfying, scrumptious, thrilling, yummy


Antonyms: bad, disappointing, horrible, unamusing, unenjoyable, unhappy, unpleasant


جملات نمونه

1. a delightful book
یک کتاب بسیار دلپذیر

2. a delightful meal
غذای دلچسب

3. persian poetry is delightful
شعر فارسی شیرین است.

4. she ended her talk with a delightful quip
سخنان خود را با یک بذله ی شیرین به پایان رساند.

5. Each life likely is one full and the delightful fruit.
[ترجمه A] زندگی مثال میوه ای رسیده و دلپذیر است
[ترجمه ترگمان]هر زندگی یک میوه پر از میوه و میوه است
[ترجمه گوگل]هر زندگی احتمالا یک میوه کامل و دلپذیر است

6. His latest book is a delightful children's tale about talking animals.
[ترجمه موسی] آخرین کتاب او یک داستان جذاب کودکان در مورد حیوانات سخنگو است.
[ترجمه ترگمان]آخرین کتابش درباره حیوانات صحبت می کند
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او داستان طلایی کودکان درباره صحبت کردن با حیوانات است

7. The old city is a delightful maze for the modern tourist.
[ترجمه ترگمان]شهر قدیمی برای یک توریست مدرن چیز جالبی است
[ترجمه گوگل]شهر قدیمی یک پیچ و خم لذت بخش برای توریستی مدرن است

8. It was delightful news for me to learn that you have received a Doctor's Degree from Chicago University. To have reached this milestone at a young age is simple great. I really envy you the opportunities that lie ahead. Hearty congratulations.
[ترجمه ترگمان]خبر خوبی بود که فهمیدم شما مدرک دکترای خود را از دانشگاه شیکاگو دریافت کرده اید رسیدن به این نقطه عطف در سنین پایین بسیار ساده است من واقعا به شما به فرصت هایی که پیش رو دارید غبطه می خورم تبریک می گویم
[ترجمه گوگل]این خبر خوشحال کننده برای من بود که یاد بگیرم که یک مدرک دکتری از دانشگاه شیکاگو دریافت کرده ام برای رسیدن به این نقطه عطف در سن جوان، ساده است من واقعا از فرصت هایی که پیش رو دارم غبطه می خورم تبریک افتخار

9. It has been a most delightful evening.
[ترجمه ترگمان]شب بسیار دلپذیری بود
[ترجمه گوگل]این شب بسیار لذت بخش بوده است

10. The Dart is a delightful river with a profusion of wild flowers along its banks.
[ترجمه ترگمان]رودخانه Dart رودخانه delightful است با انبوهی از گل های وحشی در طول ساحل
[ترجمه گوگل]دارت یک رودخانه لذتبخش است که از گلهای وحشی در کنار بانکهایش برخوردار است

11. The town is in a delightful situation in a wide green valley.
[ترجمه ترگمان]این شهر در یک وضعیت لذت بخش در یک دره بزرگ سبز قرار دارد
[ترجمه گوگل]این شهر در یک موقعیت عالی در یک دره سبز گسترده واقع شده است

12. There are some delightful Victorian houses fronting onto the pavement.
[ترجمه ترگمان]بعضی از خانه های مجلل در دوره ویکتوریا که روی سنگفرش خیابان دراز کشیده بودند، دیده می شد
[ترجمه گوگل]برخی از خانه های لذت بخش ویکتوریا بر روی پیاده رو وجود دارد

13. The kitchen of this delightful cottage is fully equipped with all mod cons including a dishwasher.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه این کلبه دوست داشتنی کاملا مجهز به تمام معایب مد نظر شامل یک ماشین ظرفشویی است
[ترجمه گوگل]آشپزخانه این کلبه لذتبخش به طور کامل با کلیه مخلوطی از جمله ماشین ظرفشویی مجهز شده است

14. It was a delightful little fishing village.
[ترجمه ترگمان]یک دهکده کوچک ماهیگیری لذت بخش بود
[ترجمه گوگل]این یک دهکده ماهیگیری کمی لذت بخش بود

a delightful book

کتابی بسیار دلپذیر


a delightful meal

غذای دلچسب


پیشنهاد کاربران

خوشحال کننده

دلپذیر

enjoyable
Something you enjoy doing


delightful ( adj ) = لذت بخش، دلپذیر، خوشایند، دلچسب، دلگشا، جالب، دل پسند، جذاب، دلربا، دوست داشتنی

Definition= بسیار دلپذیر ، جذاب یا لذت بخش/پر از لذت/

examples:
1 - It was a delightful little fishing village
این یک دهکده کوچک دلپذیر ماهیگیری بود.
2 - Thank you for a delightful evening.
با تشکر از شما برای یک شب لذت بخش
3 - Our new neighbours are delightful.
همسایگان جدید ما دوست داشتنی هستند.
4 - She is a delightful woman.
او زنی جذاب ( دوست داشتنی ) است.
5 - It was a delightful afternoon.
بعد از ظهر دلپذیری ( دلچسبی ) بود.
6 - We spent a delightful weekend in Maine.
آخر هفته لذت بخشی را در ماین گذراندیم.



دوست داشتنی
خواستنی

جذاب، دوست داشتنی

باحال

فقط ۲ تا معنی پرکاربرد داره

1 - enjoyable لذت بخش
2 - pleasant دلپذیر


کلمات دیگر: