کلمه جو
صفحه اصلی

adventuress


معنی : زن حادثه جو، زن مخاطره طلب، زن جسور
معانی دیگر : زن ماجراجو، زن بی پروا (به ویژه زنی که می کوشد با دلربایی و دسیسه به مال و منال برسد)

انگلیسی به فارسی

زن حادثه‌جو، زن مخاطره‌طلب، زن جسور


ماجراجویانه، زن حادثه جو، زن مخاطره طلب، زن جسور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a female adventurer, esp. one who advances by dishonest or ruthless means.

• female adventurer; woman who gains position or power by questionable means

مترادف و متضاد

زن حادثه جو (اسم)
adventuress

زن مخاطره طلب (اسم)
adventuress

زن جسور (اسم)
adventuress

جملات نمونه

1. She was an adventuress, unabashedly ambitious, totally without pretense, searching for fame.
[ترجمه ترگمان]او یک adventuress بود، بدون تظاهر و بدون تظاهر و در جستجوی شهرت
[ترجمه گوگل]او یک ماجراجو بود، بی رحم بلند پروازانه، کاملا بدون ظلم، جستجو برای شهرت

2. And was she an adventuress like the Empress Dowager Yehonala?
[ترجمه ترگمان]آیا او هم مثل امپراطریس مادر ثروتمند بود؟
[ترجمه گوگل]و او یک مهاجم مانند مهاجر Dowager Yehonala بود؟

3. But, strangely, she lacked that glossy veneer that he would expect a hardened adventuress to possess.
[ترجمه ترگمان]اما به طرز عجیبی آن روکش براق را نداشت که انتظار داشته باشد یک زن ماجراجو سنگدل را داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما، به طرز عجیب و غریب، او فاقد این روکش براق بود که او انتظار دارد که یک ماجراجوی سخت را در اختیار داشته باشد

4. The principal story is about a fast - living adventuress with an obsession with wealth and fame.
[ترجمه ترگمان]داستان اصلی در مورد یک adventuress زنده با وسواس با ثروت و شهرت است
[ترجمه گوگل]داستان اصلی این است که یک مهاجم سریع زندگی می کند با وسواس با ثروت و شهرت

5. Inevitably her exploits were exaggerated and she became known as an adventuress .
[ترجمه ترگمان]به ناچار دلاوری های او را به نحوی مبالغه آمیز جلوه می داد و به عنوان یک زن ماجراجو شناخته می شد
[ترجمه گوگل]اجتناب ناپذیری از سوء استفاده های او اغراق آمیز بود و او به عنوان یک ماجراجوی شناخته می شد

6. There flowed in her veins some of the blood of the bohemian and the adventuress who runs barefoot.
[ترجمه ترگمان]در رگ هایش بعضی از خون bohemian و زن ماجراجو وجود داشت که پابرهنه راه می رفت
[ترجمه گوگل]در رگهایش برخی از خونهای بوهمیا و ماجراجویانه که در حال حرکت پابرهنه بودند، جریان داشت

7. I made the acquaintance of the well - known adventuress.
[ترجمه ترگمان]من با یک زن ماجراجو آشنا شدم
[ترجمه گوگل]من آشنای ماجراجوی شناخته شده را آشنا ساختم


کلمات دیگر: