1. She was an adventuress, unabashedly ambitious, totally without pretense, searching for fame.
[ترجمه ترگمان]او یک adventuress بود، بدون تظاهر و بدون تظاهر و در جستجوی شهرت
[ترجمه گوگل]او یک ماجراجو بود، بی رحم بلند پروازانه، کاملا بدون ظلم، جستجو برای شهرت
2. And was she an adventuress like the Empress Dowager Yehonala?
[ترجمه ترگمان]آیا او هم مثل امپراطریس مادر ثروتمند بود؟
[ترجمه گوگل]و او یک مهاجم مانند مهاجر Dowager Yehonala بود؟
3. But, strangely, she lacked that glossy veneer that he would expect a hardened adventuress to possess.
[ترجمه ترگمان]اما به طرز عجیبی آن روکش براق را نداشت که انتظار داشته باشد یک زن ماجراجو سنگدل را داشته باشد
[ترجمه گوگل]اما، به طرز عجیب و غریب، او فاقد این روکش براق بود که او انتظار دارد که یک ماجراجوی سخت را در اختیار داشته باشد
4. The principal story is about a fast - living adventuress with an obsession with wealth and fame.
[ترجمه ترگمان]داستان اصلی در مورد یک adventuress زنده با وسواس با ثروت و شهرت است
[ترجمه گوگل]داستان اصلی این است که یک مهاجم سریع زندگی می کند با وسواس با ثروت و شهرت
5. Inevitably her exploits were exaggerated and she became known as an adventuress .
[ترجمه ترگمان]به ناچار دلاوری های او را به نحوی مبالغه آمیز جلوه می داد و به عنوان یک زن ماجراجو شناخته می شد
[ترجمه گوگل]اجتناب ناپذیری از سوء استفاده های او اغراق آمیز بود و او به عنوان یک ماجراجوی شناخته می شد
6. There flowed in her veins some of the blood of the bohemian and the adventuress who runs barefoot.
[ترجمه ترگمان]در رگ هایش بعضی از خون bohemian و زن ماجراجو وجود داشت که پابرهنه راه می رفت
[ترجمه گوگل]در رگهایش برخی از خونهای بوهمیا و ماجراجویانه که در حال حرکت پابرهنه بودند، جریان داشت
7. I made the acquaintance of the well - known adventuress.
[ترجمه ترگمان]من با یک زن ماجراجو آشنا شدم
[ترجمه گوگل]من آشنای ماجراجوی شناخته شده را آشنا ساختم