1. casualty insurance
بیمه ی تصادفات،بیمه ی سوانح
2. casualty insurance
بیمه ی آسیب بدنی و خسارت (به جز آتش سوزی)
3. there are fears that the casualty toll may be higher
بیم آن می رود که میزان تلفات بیشتر باشد.
4. losses that befell them by mere casualty
زیان هایی که فقط به خاطر بدشانسی متوجه آنها شد.
5. He was admitted to the casualty ward.
[ترجمه ترگمان]او به بخش مصدومان پذیرش پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]او به بخش تلفات پذیرفته شد
6. She lost her job in 198 a casualty of the recession.
[ترجمه ترگمان]او شغلش را در ۱۹۸ قربانی رکود اقتصادی از دست داد
[ترجمه گوگل]او در 198 سالگی از رکود اقتصادی، کار خود را از دست داد
7. The driver was rushed to casualty after the car accident.
[ترجمه ترگمان]راننده پس از تصادف اتومبیل به کشته شدن رسید
[ترجمه گوگل]راننده بعد از حادثه تصادف با تلفات عجله کرد
8. She read through the casualty list anxiously.
[ترجمه N] او با نگرانی لیست سانحه را خواند
[ترجمه ترگمان]او با نگرانی فهرست را خواند
[ترجمه گوگل]او با نگرانی از طریق لیست تلفات خواندن
9. Training includes realistic simulation of casualty procedures.
[ترجمه ترگمان]آموزش شامل شبیه سازی واقع گرایانه از روش های تلفات می باشد
[ترجمه گوگل]آموزش شامل شبیه سازی واقع بینانه از روش های تلفات است
10. He was admitted to casualty with head injuries.
[ترجمه ترگمان]او در اثر جراحت های ناشی از بیماری پذیرفته شد
[ترجمه گوگل]او به جراحت جراحت وارد شد
11. Small shops have been a casualty of the recession.
[ترجمه ترگمان]مغازه های کوچک قربانی رکود اقتصادی بوده اند
[ترجمه گوگل]مغازه های کوچک تلفات رکود بوده است
12. There are fears that the casualty toll may be higher.
[ترجمه ترگمان]ترس هایی وجود دارند که تلفات تلفات ممکن است بالاتر باشد
[ترجمه گوگل]ترس وجود دارد که تلفات تلفات ممکن باشد
13. Mr. Jones was the first casualty of the firm's cut - backs.
[ترجمه ترگمان]اقای جونز اولین قربانی آن شرکت بود
[ترجمه گوگل]آقای جونز اولین تلفات این شرکت بود
14. She treats skin and soft tissue injuries in casualty.
[ترجمه ترگمان]او با جراحات پوستی و بافت نرم در سوانح رفتار می کند
[ترجمه گوگل]او در صدمه زدن به آسیب های پوستی و بافت نرم رفتار می کند
15. She had to be rushed to casualty.
[ترجمه ترگمان] اون باید برای کشته شدن عجله داشته باشه
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تا با تلفات عجله کند