کلمه جو
صفحه اصلی

diligently


باکوشش، ساعیانه

انگلیسی به فارسی

با پشتکار، باکوشش، با جد و جهت


سرسختانه


انگلیسی به انگلیسی

• industriously, thoroughly, persistently

جملات نمونه

1. he performed his duties diligently and without ostentation
او وظایف خود را با کوشایی و بدون خودنمایی انجام داد.

2. He had studied diligently at college.
[ترجمه ترگمان]او با جدیت در دانشگاه درس خوانده بود
[ترجمه گوگل]او به شدت در کالج تحصیل کرده بود

3. They worked diligently on the task they had been given.
[ترجمه Ariam_rj] آن ها با کوشش تمام بر وظیفه ای که به آنها داده شده بود کار می کردند.
[ترجمه موسی] آنها با سعی و کوشش زیاد روی وظیفه ای که به آنها محول شده بود کار کردند.
[ترجمه ترگمان]آن ها با جدیت تمام روی کاری که انجام داده بودند کار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها به شدت در کارهایی که به آنها داده شده بودند کار می کردند

4. He applied himself diligently to learning French.
[ترجمه موسی] او با جدیت خود را در یادگیری زبان فرانسه به کار گرفت ( کشید ) .
[ترجمه ترگمان]خود را با کوشش فراوان برای آموختن زبان فرانسه به کار برد
[ترجمه گوگل]او خود را به شدت به یادگیری زبان فرانسه اعمال کرد

5. The two sides are now working diligently to resolve their differences.
[ترجمه ترگمان]دو طرف در حال حاضر با جدیت تلاش می کنند تا اختلاف های خود را حل کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دو طرف تلاش می کنند تا اختلافات خود را حل کنند

6. Thousands of students are diligently filling out final exams with Number 2 pencils.
[ترجمه ترگمان]هزاران دانشجو با جدیت امتحانات نهایی را با شماره ۲ مداد پر می کنند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از دانشجویان با دقت پر کردن امتحانات نهایی با مداد شماره 2 انجام می دهند

7. Diligently, even angrily, we express, discuss, and defend our ostensibly knowledgeable positions.
[ترجمه ترگمان]با عصبانیت، حتی با عصبانیت، صحبت می کنیم، بحث می کنیم و از مواضع ostensibly خود دفاع می کنیم
[ترجمه گوگل]با دقت، حتی خشمگین، ما بیان، بحث و دفاع از موقعیت های ظاهرا آگاهانه خود را داریم

8. Brennan has worked diligently to recast the company's image.
[ترجمه ترگمان]برنن \"خیلی تلاش کرده تا تصویر شرکت رو نشون بده\"
[ترجمه گوگل]Brennan مستقیما کار کرده است تا تصویر شرکت را دوباره تولید کند

9. But diligently studying by day and by night Seriously impair his tender eyesight.
[ترجمه ترگمان]اما روز و روز با کوشش فراوان مطالعه می کند، و در واقع، آن چشم های نازک و لطیف او را از خود دور می کند
[ترجمه گوگل]اما دقت مطالعه روز و شب به طور چشمگیری بینایی مناسبی دارد

10. Lucky things always happen when you work diligently and persistently. You will find more opportunity and luck, if you are more attentive to what is around you. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با پشت کار و پشت کار کار می کنید، اتفاقات خوش شانس همیشه رخ می دهند اگر بیشتر به آنچه در اطراف خود است توجه داشته باشید، شانس و شانس بیشتری خواهید یافت دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]همه چیز خوش شانس همیشه اتفاق می افتد زمانی که شما مستقیما و مداوم کار می کنید شما فرصت و شانس بیشتری خواهید یافت، اگر بیشتر به آنچه که در اطراف شما است، توجه بیشتری داشته باشید دکتر T P Chia

11. Later that afternoon the police, who had been diligently searching certain caravans on Turpin's Field, spread their net wider.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر همان روز، پلیس که با پشت کار پیگیر کاروان های ویژه ای در رشته تورپن بود، تور خود را گسترده تر کرد
[ترجمه گوگل]بعدا بعد از ظهر پلیس، که به سختی در جستجوی کاروانهای خاصی در میدان ترپین بود، شبکه گسترده خود را گسترش داد

12. He performed these minor tasks diligently, although he hated writing letters.
[ترجمه ترگمان]با آنکه از نوشتن نامه های خود نفرت داشت، این کاره ای کوچک را با پشت کار انجام می داد
[ترجمه گوگل]او این وظایف جزئی را با دقت انجام داد، هرچند او از نامه نوشتن متنفر بود

13. They worked diligently and enthusiastically but tended to be aloof from the local inhabitants.
[ترجمه ترگمان]آن ها با پشت کار و اشتیاق کار می کردند، اما تمایل داشتند که از ساکنان محلی کناره بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها مستبد و مشتاق کار کردند، اما تمایل داشتند که از ساکنین محلی جدا شوند

14. What a contrast to today's robotic, serious-faced professionals diligently pacing to the nearest foot the distances between ball and flag.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با ربات های امروزی، متخصصان با صورت جدی با پشت کار برای نزدیک ترین پا فاصله بین توپ و پرچم شروع به قدم زدن می کنند
[ترجمه گوگل]آنچه در مقابل متخصصان روباتیک و حرفه ای امروز قرار دارد، به شدت به نزدیکترین پا و فاصله بین توپ و پرچم حرکت می کند

15. However diligently Wilson practised, the slang phrase sounded unnaturally on his lips.
[ترجمه ترگمان]با این همه، ویلسون با پشت کار و پشت کار، اصطلاحات عامیانه به نحو غیر طبیعی بر لبانش نقش بست
[ترجمه گوگل]با این حال، به شدت ویلسون تمرین کرد، عبارت عامیانه به صورت غیر طبیعی در لب هایش صدایی بود

پیشنهاد کاربران

دقیق
برای مثال : Diligently prosecution = تعقیب دقیق

با جدیت

کوشایی. سخت کوشانه

مصرانه

diligently ( adv ) = با سعی و کوشش، با پشتکار، با جدیت، مصرانه، سرسختانه

مثال:
they worked diligently all morning.
آنها تمام صبح سرسختانه کار می کردند.

مجدانه

با پشتکار


کلمات دیگر: