1. we did not heed his admonition
به پند او توجهی نکردیم.
2. The most common parental admonition must surely be "Don't stay out late".
[ترجمه ترگمان]رایج ترین نصیحت والدین باید حتما \"دیر نشود\"
[ترجمه گوگل]شایع ترین توصیه های والدین باید قطعا 'دیر نکنید'
3. To those inside the fence, an admonition: Never Say Anything.
[ترجمه ترگمان]به آن هایی که درون حصار ایستاده بودند، هشدار داد: هیچ وقت چیزی نگو
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در حصار هستند، یک یادآوری: هرگز چیزی نگو
4. Many illiterates can not read the admonition on a pack of cigarettes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بی illiterates نمی توانند این تذکر را بر روی یک بسته سیگار بخوانند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بی سوادان می توانند نکاتی راجع به یک بسته سیگار را بخوانند
5. I enunciated carefully, hoping that Barney Lewis's admonition about clear speaking would now have some magical effect.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط گفتم، امیدوار بودم که نصیحت بارنی لو یس راجع به حرف زدن به طور واضح تاثیر جادویی داشته باشد
[ترجمه گوگل]من با دقت صحبت می کردم، امیدوار بود که اعترافات بارنی لوئیس درباره روشن صحبت کردن در حال حاضر اثر جادویی داشته باشد
6. An admonition will be given for a technical foul.
[ترجمه ترگمان]یک راهنمائی به نوعی خطا فنی به او داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک اخطار برای خرابکاری فنی داده خواهد شد
7. Those permanents come back if Admonition Angel leaves the battlefield.
[ترجمه ترگمان]اگر فرشته Admonition میدان جنگ را ترک کند، آن permanents باز خواهند گشت
[ترجمه گوگل]کسانی که دائمی می گردند اگر فرشته اعتراض برگشته میدان جنگ را ترک کنند
8. This an admonition: Whosoever will, let him take a ( straight ) Path to his Lord.
[ترجمه ترگمان]این تذکر: هر کس که اراده کند، باید مسیر (راست)را به سوی پروردگار خود بردارد
[ترجمه گوگل]این یادآوری: هرکه بخواهد، راه خود را به سوی پروردگارش برمیگرداند
9. And now this admonition is for you, O priests.
[ترجمه ترگمان]و اکنون این تذکر برای شماست، ای کشیشان
[ترجمه گوگل]و اکنون این اطاعت برای شماست، و کاهنان
10. The youth rejected admonition and held to his demand.
[ترجمه ترگمان]جوان این پند را رد کرد و تقاضای او را کرد
[ترجمه گوگل]جوانان اخطار را رد کردند و خواستار آن بودند
11. The typist received an admonition from the supervisor for being careless.
[ترجمه ترگمان]اپراتور این هشدار را از سرپرست دریافت کرده بود که بی دقت است
[ترجمه گوگل]تایپیست به خاطر بی دقتی از سوی سرپرست مطلع شد
12. She closed with an admonition: " Part of living within a budget is spending within a budget. "
[ترجمه ترگمان]او با هشدار گفت: \" بخشی از زندگی در یک بودجه صرف بودجه می شود \"
[ترجمه گوگل]او با اخطار بسته شد: 'بخشی از زندگی در یک بودجه در بودجه صرف می شود '
13. Eisenhower's parting admonition in 1956 was " Give'em heaven. "
[ترجمه ترگمان]admonition parting آیزنهاور در سال ۱۹۵۶ \"به آن ها آسمان عطا کن\" بود
[ترجمه گوگل]آگاهی از تمسخر آیزنهاور در سال 1956 'به بهشت رسید' '
14. Which recalls the oracle's second admonition: nothing in excess.
[ترجمه ترگمان]که این اخطار دوم را به خاطر می آورد: هیچ چیز اضافی
[ترجمه گوگل]که یادآوری دوم اوراکل را یادآوری می کند: هیچ چیز بیش از حد