کلمه جو
صفحه اصلی

admonition


معنی : تذکر، نصیحت، راهنمایی، سرزنش دوستانه
معانی دیگر : پند، اندرز

انگلیسی به فارسی

سرزنش دوستانه، تذکر، راهنمایی


احتیاط، تذکر، نصیحت، راهنمایی، سرزنش دوستانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mild but serious warning, correcting, or urging.
مترادف: caution, exhortation, monition, reminder, reproof
مشابه: caveat, censure, criticism, notification, rebuke, reprimand, reproach, scolding, warning

(2) تعریف: a caution or advice against something.
مترادف: caution, monition
مشابه: advice, caveat, counsel, notification, remonstrance, warning

(3) تعریف: the act of giving such advice or warning.
مترادف: caution, monition
مشابه: advising, counseling, notification, remonstrance, warning

• warning; reproof, reproval
an admonition is a warning or rebuke about someone's behaviour; a formal word.

مترادف و متضاد

تذکر (اسم)
mention, hint, remark, admonition, reminder, notification, remembrance

نصیحت (اسم)
exhortation, admonition, advice, protreptic, talking to

راهنمایی (اسم)
orientation, lead, aim, instruction, admonition, guidance, leadership, steerage, leading

سرزنش دوستانه (اسم)
admonition

caution


Synonyms: advice, apprisal, counsel, forewarning, warning


scolding


Synonyms: berating, dressing down, rebuke, reprimand, reproach, reproval, talking to, upbraiding


جملات نمونه

1. we did not heed his admonition
به پند او توجهی نکردیم.

2. The most common parental admonition must surely be "Don't stay out late".
[ترجمه ترگمان]رایج ترین نصیحت والدین باید حتما \"دیر نشود\"
[ترجمه گوگل]شایع ترین توصیه های والدین باید قطعا 'دیر نکنید'

3. To those inside the fence, an admonition: Never Say Anything.
[ترجمه ترگمان]به آن هایی که درون حصار ایستاده بودند، هشدار داد: هیچ وقت چیزی نگو
[ترجمه گوگل]برای کسانی که در حصار هستند، یک یادآوری: هرگز چیزی نگو

4. Many illiterates can not read the admonition on a pack of cigarettes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بی illiterates نمی توانند این تذکر را بر روی یک بسته سیگار بخوانند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بی سوادان می توانند نکاتی راجع به یک بسته سیگار را بخوانند

5. I enunciated carefully, hoping that Barney Lewis's admonition about clear speaking would now have some magical effect.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط گفتم، امیدوار بودم که نصیحت بارنی لو یس راجع به حرف زدن به طور واضح تاثیر جادویی داشته باشد
[ترجمه گوگل]من با دقت صحبت می کردم، امیدوار بود که اعترافات بارنی لوئیس درباره روشن صحبت کردن در حال حاضر اثر جادویی داشته باشد

6. An admonition will be given for a technical foul.
[ترجمه ترگمان]یک راهنمائی به نوعی خطا فنی به او داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]یک اخطار برای خرابکاری فنی داده خواهد شد

7. Those permanents come back if Admonition Angel leaves the battlefield.
[ترجمه ترگمان]اگر فرشته Admonition میدان جنگ را ترک کند، آن permanents باز خواهند گشت
[ترجمه گوگل]کسانی که دائمی می گردند اگر فرشته اعتراض برگشته میدان جنگ را ترک کنند

8. This an admonition: Whosoever will, let him take a ( straight ) Path to his Lord.
[ترجمه ترگمان]این تذکر: هر کس که اراده کند، باید مسیر (راست)را به سوی پروردگار خود بردارد
[ترجمه گوگل]این یادآوری: هرکه بخواهد، راه خود را به سوی پروردگارش برمیگرداند

9. And now this admonition is for you, O priests.
[ترجمه ترگمان]و اکنون این تذکر برای شماست، ای کشیشان
[ترجمه گوگل]و اکنون این اطاعت برای شماست، و کاهنان

10. The youth rejected admonition and held to his demand.
[ترجمه ترگمان]جوان این پند را رد کرد و تقاضای او را کرد
[ترجمه گوگل]جوانان اخطار را رد کردند و خواستار آن بودند

11. The typist received an admonition from the supervisor for being careless.
[ترجمه ترگمان]اپراتور این هشدار را از سرپرست دریافت کرده بود که بی دقت است
[ترجمه گوگل]تایپیست به خاطر بی دقتی از سوی سرپرست مطلع شد

12. She closed with an admonition: " Part of living within a budget is spending within a budget. "
[ترجمه ترگمان]او با هشدار گفت: \" بخشی از زندگی در یک بودجه صرف بودجه می شود \"
[ترجمه گوگل]او با اخطار بسته شد: 'بخشی از زندگی در یک بودجه در بودجه صرف می شود '

13. Eisenhower's parting admonition in 1956 was " Give'em heaven. "
[ترجمه ترگمان]admonition parting آیزنهاور در سال ۱۹۵۶ \"به آن ها آسمان عطا کن\" بود
[ترجمه گوگل]آگاهی از تمسخر آیزنهاور در سال 1956 'به بهشت ​​رسید' '

14. Which recalls the oracle's second admonition: nothing in excess.
[ترجمه ترگمان]که این اخطار دوم را به خاطر می آورد: هیچ چیز اضافی
[ترجمه گوگل]که یادآوری دوم اوراکل را یادآوری می کند: هیچ چیز بیش از حد

We did not heed his admonition.

به پند او توجهی نکردیم.



کلمات دیگر: