کلمه جو
صفحه اصلی

aforementioned


معنی : مزبور، فوقالذکر
معانی دیگر : گفته شده در بالا، مذکور، مذبور

انگلیسی به فارسی

مذبور، فوق‌الذکر


فوق الذکر، مزبور، فوقالذکر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: mentioned or cited previously.

- As explained earlier, there were two winners of the prize this year, and the aforementioned prize amount will be awarded to each of the two.
[ترجمه ترگمان] همانطور که قبلا توضیح داده شد، امسال دو برنده جایزه بودند و مبلغ جایزه مذکور به هر کدام از این دو جایزه داده خواهد شد
[ترجمه گوگل] همانطور که قبلا توضیح داده شد، دو برنده جایزه در این سال وجود دارد و مبلغ فوق به هر یک از دو نفر اختصاص خواهد یافت

• mentioned before, stated before
when you refer to the aforementioned person or subject, you mean the person or subject that has already been mentioned; a formal word.

مترادف و متضاد

مزبور (صفت)
aforesaid, aforementioned

فوق الذکر (صفت)
aforesaid, aforementioned

جملات نمونه

1. the aforementioned writers' works
آثار نویسندگان فوق الذکر

2. The aforementioned Mr Parkes then entered the cinema.
[ترجمه ترگمان]سپس آقای Parkes به سینما وارد شد
[ترجمه گوگل]آقای پارکس سپس به سینما وارد شد

3. The aforementioned was/were seen waiting outside the building.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، در بیرون ساختمان دیده شد
[ترجمه گوگل]این در حالی است که انتظار می رود در خارج از ساختمان دیده شود

4. The aforementioned person was at the scene of the accident.
[ترجمه ترگمان]شخص مذکور در صحنه تصادف بوده است
[ترجمه گوگل]این فرد در مرحله حادثه قرار داشت

5. The property belongs to the aforementioned Mr Jones.
[ترجمه ترگمان]این خاصیت متعلق به آقای جونز است
[ترجمه گوگل]این ملک متعلق به آقای جونز است

6. The aforementioned was/were acting suspiciously.
[ترجمه ترگمان]همانطور که در بالا ذکر شد، آن ها با سو ظن عمل می کردند
[ترجمه گوگل]این موارد به صورت مشکوک عمل می کنند

7. In addition to the aforementioned film projects, Elliott has appeared in two TV comedies.
[ترجمه ترگمان]الیوت علاوه بر پروژه های فوق، در دو کمدی تلویزیونی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]الیوت علاوه بر پروژه های فیلم فوق الذکر در دو کمدی تلویزیونی ظاهر شده است

8. Meridon is linked to the aforementioned Lacey sagas, but its plot is self-contained.
[ترجمه ترگمان]Meridon به حماسه \"لیسی\" اشاره دارد، اما نقشه آن خود - محتوی است
[ترجمه گوگل]مریدون با ساگا های Lacey aforementioned مرتبط است، اما طرح آن مستقل است

9. The aforementioned Brecon Beacons National Park were, of course, delighted to support the new railway.
[ترجمه ترگمان]البته پارک ملی Brecon Beacons نیز از پشتیبانی از خط آهن جدید خوشحال بود
[ترجمه گوگل]البته، پارک ملی Brecon Beacons، از این که مایل به حمایت از راه آهن جدید بود خوشحال بود

10. We had taken them with the aforementioned pinch of salt.
[ترجمه ترگمان]ما آن ها را با مقداری نمک برداشتیم
[ترجمه گوگل]ما آنها را با ذره ای از نمک مذکور آورده ایم

11. Aforementioned principles and provisions are binding on all Member State authorities, including the courts.
[ترجمه ترگمان]اصول و مقررات aforementioned در تمامی مراجع کشورهای عضو، از جمله دادگاه ها لازم الاجرا است
[ترجمه گوگل]اصول و مقررات فوق الذکر برای همه مقامات دولت های عضو، از جمله دادگاه ها است

12. Thinkers, like the aforementioned, gained status because they suggest answers that have the ring of truth.
[ترجمه ترگمان]متفکرانی از جمله فوق الذکر، وضعیت را به دست آوردند، زیرا پاسخی را پیشنهاد می کنند که حلقه حقیقت دارند
[ترجمه گوگل]متفکران، مانند موارد فوق، وضعیت را به دست آوردند؛ زیرا آنها پاسخ هایی را پیشنهاد می دهند که حلقه حقیقت دارند

13. A dunk into that aforementioned garlic butter sauce is highly recommended.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از سس کره سیر فوق الذکر به شدت توصیه می شود
[ترجمه گوگل]یک نمک به آن سس کره سیر ذکر شده بسیار توصیه می شود

14. The Colonel, son of the aforementioned Marquis, comes to inspect the troops and becomes enamoured of Gertrudis' beauty.
[ترجمه ترگمان]سرهنگ، که پسر مارکی ذکر شده بود، درصدد برآمد که سربازان را بازرسی کند و شیفته زیبایی Gertrudis شود
[ترجمه گوگل]سرهنگ، پسر مارکی های مذکور، برای بازرسی نیروها و زیبایی گرترودیس مشتاق می شود

the aforementioned writers' works

آثار نویسندگان فوق‌الذکر


پیشنهاد کاربران

ذکر شده

پیش گفته

بهتره برای این عبارت از �فوق الذکر� استفاده نکنید. این نمونۀ غیرمعیار است. به جای اون بهتره از معادل هایی مانند زیر استفاده بشه:
یاد شده در بالا، مذکور در فوق؛ پیش گفته.

سالف الذکر


کلمات دیگر: