آتش بس، فرمان اتش بس
cease fire
آتش بس، فرمان اتش بس
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a temporary suspension of hostilities; truce.
• مشابه: armistice, truce
• مشابه: armistice, truce
• (2) تعریف: an order or signal to stop firing, as in war.
• مشابه: truce
• مشابه: truce
• armistice, suspension of combat, stoppage of fighting
(military) command given for a cease-fire
armistice, suspension of combat, stoppage of fighting
a ceasefire is an agreement between countries or groups who are at war to stop fighting for a time.
(military) command given for a cease-fire
armistice, suspension of combat, stoppage of fighting
a ceasefire is an agreement between countries or groups who are at war to stop fighting for a time.
جملات نمونه
1. the ceasefire will become effective today
آتش بس از امروز اجرا می شود.
2. the announcement of ceasefire
اعلام آتش بس
3. the argument that ceasefire agreements are not workable is not new
این استدلال که قراردادهای آتش بس عملی نیستند تازگی ندارد.
4. owing to their intransigent attitude, the ceasefire agreement was not signed
به خاطر روش آشتی ناپذیر آنان قرار داد آتش بس امضا نشد.
5. Federal leaders continued their efforts to secure a ceasefire.
[ترجمه ترگمان]رهبران فدرال به تلاش های خود برای تضمین آتش بس ادامه دادند
[ترجمه گوگل]رهبران فدرال تلاش های خود را برای حفظ آتش بس ادامه دادند
[ترجمه گوگل]رهبران فدرال تلاش های خود را برای حفظ آتش بس ادامه دادند
6. United Nations troops enforced a ceasefire in the area.
[ترجمه ترگمان]نیروهای سازمان ملل در این منطقه آتش بس را اجرا کردند
[ترجمه گوگل]نیروهای سازمان ملل متحد در این منطقه آتش بس را اجرا کردند
[ترجمه گوگل]نیروهای سازمان ملل متحد در این منطقه آتش بس را اجرا کردند
7. Attempts to resurrect the ceasefire have already failed once.
[ترجمه ترگمان]تلاش ها برای احیا مجدد آتش بس یک بار شکست خورده است
[ترجمه گوگل]تلاش ها برای احیای آتش بس یک بار انجام شده است
[ترجمه گوگل]تلاش ها برای احیای آتش بس یک بار انجام شده است
8. A shaky ceasefire is holding after three days of fighting between rival groups.
[ترجمه ترگمان]یک آتش بس لرزان پس از سه روز جنگ بین گروه های رقیب برگزار می شود
[ترجمه گوگل]پس از سه روز مبارزه بین گروه های رقیب، آتش بس تکه تکه شده است
[ترجمه گوگل]پس از سه روز مبارزه بین گروه های رقیب، آتش بس تکه تکه شده است
9. The ceasefire will only provide a temporary solution to the crisis.
[ترجمه ترگمان]آتش بس تنها راه حلی موقت برای این بحران ایجاد خواهد کرد
[ترجمه گوگل]آتش بس تنها یک راه حل موقت برای بحران است
[ترجمه گوگل]آتش بس تنها یک راه حل موقت برای بحران است
10. After a brief ceasefire, fighting continued.
[ترجمه ترگمان]پس از آتش بس کوتاه، جنگ ادامه یافت
[ترجمه گوگل]پس از یک آتش بس کوتاه، مبارزه ادامه یافت
[ترجمه گوگل]پس از یک آتش بس کوتاه، مبارزه ادامه یافت
11. There seems little hope of a ceasefire.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا امیدی به آتش بس وجود ندارد
[ترجمه گوگل]امید کمی برای آتش بس وجود دارد
[ترجمه گوگل]امید کمی برای آتش بس وجود دارد
12. A ceasefire has been called to allow the survivors to bury their dead.
[ترجمه ترگمان]آتش بس اعلام شده است که به بازماندگان اجازه دفن مردگان داده می شود
[ترجمه گوگل]آتش بس نامیده شده است که به بازماندگان اجازه می دهد که مرده خود را دفن کنند
[ترجمه گوگل]آتش بس نامیده شده است که به بازماندگان اجازه می دهد که مرده خود را دفن کنند
13. UN observers are monitoring the ceasefire.
[ترجمه ترگمان]ناظران سازمان ملل بر آتش بس نظارت دارند
[ترجمه گوگل]ناظران سازمان ملل متحد آتش بس را نظارت می کنند
[ترجمه گوگل]ناظران سازمان ملل متحد آتش بس را نظارت می کنند
14. The ceasefire has opened the door to talks between the two sides.
[ترجمه ترگمان]آتش بس در را برای مذاکرات بین دو طرف باز کرده است
[ترجمه گوگل]آتش بس مذاکرات بین دو طرف را باز کرده است
[ترجمه گوگل]آتش بس مذاکرات بین دو طرف را باز کرده است
15. The announcement of the ceasefire was greeted with relief.
[ترجمه ترگمان]اعلام آتش بس با آسودگی استقبال شد
[ترجمه گوگل]اعلام آتش بس با امدادرسانی به سر می برد
[ترجمه گوگل]اعلام آتش بس با امدادرسانی به سر می برد
پیشنهاد کاربران
شلیک نکنید.
آتش بس
آتش بس برای مدت زمان معلوم برای مذاکره و رسیدن به توافق
call a ceasefire
truce:اتش بس به صورت موقت
armistice: اتش بس بعد از توافق قطعی و رسمی
call a ceasefire
truce:اتش بس به صورت موقت
armistice: اتش بس بعد از توافق قطعی و رسمی
آتش بس
An agreement between two sides to stop fighting.
An agreement between two sides to stop fighting.
Noun - countable :
آتش بس موقت ( به خصوص برای مذاکره نمودن جهت رسیدن به یک آتش بس دائمی و به پایان رساندن جنگ )
Truce
آتش بس موقت ( به خصوص برای مذاکره نمودن جهت رسیدن به یک آتش بس دائمی و به پایان رساندن جنگ )
Truce
cease fire ( علوم نظامی )
واژه مصوب: آتشبس
تعریف: وضعیتی که در آن مبادلۀ آتش بین دو نیروی متخاصم به طور موقت پایان داده شود
واژه مصوب: آتشبس
تعریف: وضعیتی که در آن مبادلۀ آتش بین دو نیروی متخاصم به طور موقت پایان داده شود
کلمات دیگر: