کلمه جو
صفحه اصلی

drape


معنی : با پارچه مزین کردن، فروهشتن، با پارچه پوشانیدن
معانی دیگر : با پارچه پوشاندن، پرده نصب کردن به، آویختن، مزین کردن با، (جامه یا پارچه) چین دار شدن، (معمولا جمع) پرده، پارچه ی شل و لخت، آویزه، پشت دری

انگلیسی به فارسی

با پارچه پوشانیدن، با پارچه مزین کردن


تزیین کردن، با پارچه مزین کردن، فروهشتن، با پارچه پوشانیدن


انگلیسی به انگلیسی

• curtain, drapery; manner in which something drapes and hangs in folds
cover with cloth, adorn with drapery; hang or stretch out loosely; arrange in graceful folds
if you drape a piece of cloth somewhere, you place it there so that it hangs down.
if something is draped with a piece of cloth, it is covered by it.
drapes are curtains which are made from a heavy material or that hang in folds; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] خاصیت ریخت پارچه - افتادن پارچه - حالتی که موجب خوش قوارگی و زیبایی ظاهر پارچه می شود
[پلیمر] آویزش، خواباندن

مترادف و متضاد

با پارچه مزین کردن (فعل)
drape

فروهشتن (فعل)
hang, free, flow, unbrace, drape

با پارچه پوشانیدن (فعل)
drape

hang over, adorn


Synonyms: array, cloak, clothe, cover, dangle, display, don, dress, droop, drop, enclose, enswathe, envelop, enwrap, fold, hang, lean over, let fall, line, model, roll, sprawl, spread, spread-eagle, suspend, swathe, wrap


Antonyms: undrape


جملات نمونه

1. Some silk fabrics will drape beautifully.
[ترجمه ترگمان]برخی پارچه های ابریشمی به زیبایی به دور خواهند آویخت
[ترجمه گوگل]برخی پارچه های ابریشمی زیبایی را می پوشانند

2. She liked the heavy drape of velvet.
[ترجمه ترگمان]از طناب ضخیم مخمل خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]او Drap سختی از مخملی را دوست داشت

3. Don't drape your feet over the chair.
[ترجمه ترگمان]پاهاتو به صندلی بند نکن
[ترجمه گوگل]پای خود را روی صندلی قرار ندهید

4. The solution is to drape the upper tiers of stadiums with colorful banners and herd spectators close to the pitch.
[ترجمه ترگمان]راه حل این است که ردیف های بالای استادیوم ها با پرچم های رنگی و تماشاگران گله را به زمین متصل کند
[ترجمه گوگل]راه حل این است که سطوح بالاتری از استادیوم ها را با آگهی های رنگی و تماشاگران گله نزدیک به زمین بکشید

5. Another alternative is to drape fabric back over specially designed hold-back hooks in brass or chrome.
[ترجمه ترگمان]یک جایگزین دیگر این است که پارچه را بر روی قلاب های نصب شده مخصوص نگه داری شده در برنج و کروم نصب کنید
[ترجمه گوگل]جایگزین دیگری این است که پارچه را به عقب بر روی قلابهای مخصوص نگهدارنده در برنج یا کروم بکشید

6. You could drape a large lightweight shawl over the front of the curtain instead of this triangular drape.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک شال بزرگ را به جای این طناب به کنار پرده آویزان کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک شال سبک وزن بزرگ را در مقابل پرده به جای این قطعه مثلثی بکشید

7. You even get a paper sheet to drape across your legs.
[ترجمه ترگمان] حتی یه برگه کاغذی هم وصل کن که به پاهات آویزون بشه
[ترجمه گوگل]شما حتی یک ورق کاغذی را در سراسر پاهایتان می پوشیدید

8. Drape half of the dough over the rolling pin, then transfer to the pie pan.
[ترجمه ترگمان]پس از آن نصف خمیر را روی پین rolling بریزید و سپس به ماهی تابه نرم انتقال دهید
[ترجمه گوگل]نیمی از خمیر را روی پین نورد بکشید و سپس به تابه بریزید

9. The drape billowed and a tiny figure crept stealthily out, a blowpipe raised to its hideous lips.
[ترجمه ترگمان]طناب به هوا تکان می خورد و هیکل کوچکش از آن بیرون می خزید و به لبه ای کریه آن نزدیک می شد
[ترجمه گوگل]پرده باریک و یک انگشت کوچک به آرامی از بین میرفت، یک ضربه بزرگ به لب های ناخوشایندش بلند شد

10. Transfer to the cake and drape over.
[ترجمه ترگمان]انتقال به کیک و دور زدن
[ترجمه گوگل]انتقال به کیک و پرت کردن

11. The behavior of image analysis based drape tester is evaluated by analyzing the test results.
[ترجمه ترگمان]رفتار آنالیز تصویر مبتنی بر drape با تجزیه و تحلیل نتایج آزمون ارزیابی می شود
[ترجمه گوگل]رفتار تجزیه و تحلیل تصویر مبتنی بر تستر نقاشی با استفاده از تجزیه و تحلیل نتایج آزمون

12. Is there drape how to do on fingernail?
[ترجمه ترگمان]آویزون شدن از ناخن - ه؟
[ترجمه گوگل]آیا نقاشی بر روی ناخن انجام می شود؟

13. I'll drape this coat around your shoulders to keep you warm.
[ترجمه ترگمان]من این کت رو به دور شونه هات آویزون می کنم تا گرم نگهت دارم
[ترجمه گوگل]من این کت را در اطراف شانه های خود نگه می دارم تا شما را گرم نگه دارد

14. You just drape your skirt over it and nobody suspects a thing.
[ترجمه ترگمان]تو همین الان دامن پات رو به اون وصل کن و کسی هم به چیزی مشکوک نمی شه
[ترجمه گوگل]شما فقط دامن خود را روی آن بچینید و هیچ کس چیزی را مظنون نمی کند

The buildings were draped in colorful flags.

ساختمان‌ها را با پرچم‌های رنگارنگ آذین بسته بودند.


A black cloth was draped over the coffin.

روی تابوت پارچه‌ی سیاه انداخته بودند.


This silk drapes beautifully.

این پارچه‌ی ابریشمی خوب آویخته و چین‌دار می‌شود.


My mother used to wash the drapes twice a year.

مادرم سالی دوبار پرده‌ها را می‌شست.


پیشنهاد کاربران

پرده

پرده ضخیم


کلمات دیگر: