کلمه جو
صفحه اصلی

braided


قیطان، گلابتون، مغزی، نوار، حاشیه، حرکت سریع، جنبش، جهش، ناگهان حرکت کردن، جهش ناگهانی کردن، بافتن(مثل توری وغیره)، بهم تابیدن وبافتن، مویسر را باقیطان یاروبان بستن

انگلیسی به فارسی

بافته شده، بهم تابیدن و بافتن، بافتن


انگلیسی به انگلیسی

• woven together

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] بافته شده

جملات نمونه

1. she has long braided hair
او موی بلند بافته ای دارد.

2. her blonde hair was braided in several long tails
موی طلایی او در چندین طره ی بلند بافته شده بود.

3. she wore her hair braided in a pigtail
او گیسوی خود را دم اسبی بافته بود.

4. They wore their hair braided in long pigtails.
[ترجمه ترگمان]موهایش را با موهای بلند بافته بودند
[ترجمه گوگل]آنها موهایشان را در چنگال های بلند پوشیدند

5. He braided the horse's tail.
[ترجمه هدیه] او ( موهای ) دم اسب را بافته است.
[ترجمه ترگمان]دمش را جمع کرد
[ترجمه گوگل]او دم در اسب را بافته

6. He pictured her with long black braided hair.
[ترجمه ترگمان]او را با موهای بافته بلند مشکی تجسم کرد
[ترجمه گوگل]او او را با موهای با مروارید سیاه پوشانده است

7. The mother braided the girl's hair into two pigtails.
[ترجمه ترگمان]مادر موهای آن دختر را به دو دم موهایش بافته
[ترجمه گوگل]مادر، موی دختر را به دو زاویه تقسیم کرد

8. She braided the neckline, hem and cuffs of the dress.
[ترجمه ترگمان]یقه و آستین های پیراهنش را بافته بود
[ترجمه گوگل]او بر روی گردن، گردن و کلاه لباس پوشید

9. She grumbled on as she braided her kinky black hair into dozens of tiny braids.
[ترجمه ترگمان]همان طور که موهای سیاه و سیاهش را بافته بود، غرغرکنان گفت:
[ترجمه گوگل]او در حالی که با موی سفت و محکم سیاه و سفید خود را به ده ها نوار کوچک خاردار خراب کرد

10. She was in riding dress, and had braided her hair.
[ترجمه ترگمان]لباس سواری پوشیده بود و موهایش را بافته بود
[ترجمه گوگل]او در لباس سواری بود و موهایش را بافته بود

11. Rosa's braided rug won first prize at the county fair.
[ترجمه ترگمان]اولین جایزه Rosa رو زا در بازار برنده جایزه می گیره
[ترجمه گوگل]پشم پاشنه رز با نامزد نخستین برنده جایزه اول شد

12. In the cavernous opening where the rails braided into two lines, the outer dark was spotlit.
[ترجمه ترگمان]در فضای غار مانندی که ریل ها در دو ردیف چیده شده بودند، تاریکی بیرونی در فضا پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]در باز افتادن حفره ای که ریل ها به دو خط گذاشته شده بود، تیره بیرونی محل روشنایی بود

13. This impairs the efficiency of the braided shield and renders the cable open to interference.
[ترجمه ترگمان]این باعث اختلال در اثربخشی سپر پوششی می شود و کابل را باز می کند تا تداخل داشته باشد
[ترجمه گوگل]این باعث کاهش کارآیی سپر بافته می شود و کابل را به تداخل باز می کند

14. The best line is of braided nylon, which doesn't absorb water and become heavy.
[ترجمه ترگمان]بهترین خط تولید نایلون است که آب را جذب نمی کند و سنگین می شود
[ترجمه گوگل]بهترین خط نایلون بافته شده است که آب را جذب نمی کند و سنگین می شود

15. Self expandable steel braided endoprostheses were first used for the treatment of vascular and urological benign strictures, with good clinical results.
[ترجمه ترگمان]endoprostheses expandable steel به عنوان اولین بار برای تیمار آوندی و urological خوش خیم، با نتایج بالینی خوب مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]اندوپروتزهای بافته شده بافته شده خود را برای درمان سنگ های صفراوی عروقی و اورولوژی مورد استفاده قرار دادند

پیشنهاد کاربران

[قیطان های] بافته شده


کلمات دیگر: