1. intravenous alimentation
تغذیه از راه سیاهرگ
2. Intravenous drug users are in a high - risk category for hepatitis C.
[ترجمه آرش] مصرف کنندگان تزریقی مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به هپاتیت سی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]intravenous users معتاد به مواد مخدر در رده بالای ریسک هپاتیت سی قرار دارند
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به هپاتیت C قرار دارند
3. The patient is sedated with intravenous use of sedative drugs.
[ترجمه ترگمان]بیمار با استفاده از تزریق داروی مسکن تسکین یافت
[ترجمه گوگل]بیمار با استفاده از داروهای آرام بخش به صورت داخل صفاق تزریق می شود
4. Intravenous drug users are at particular risk of contracting the disease.
[ترجمه ترگمان]intravenous کنندگان مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان مواد مخدر در معرض خطر ابتلا به این بیماری هستند
5. an intravenous drip/injection.
[ترجمه ترگمان]تزریق داخل وریدی به داخل وریدی انجام می شود
[ترجمه گوگل]قطره / تزریق داخل وریدی
6. For tPA, intravenous heparin added to aspirin seems to provide a small additional patency benefit.
[ترجمه ترگمان]برای tpa، تزریق درون وریدی به آسپرین به نظر می رسد که یک مزیت اضافی کوچک اضافی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد برای تپاز، هپارین داخل وریدی به آسپیرین، یک مزیت کوچک در دسترس است
7. Practically, problems can arise when administering the intravenous injection.
[ترجمه ترگمان]عملا ممکن است مشکلات در هنگام تزریق تزریق درون وریدی ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]در حقیقت، هنگام تزریق داخل وریدی مشکلاتی ایجاد می شود
8. Under these circumstances an intravenous infusion of insulin provides a very convenient and reliable method for managing the diabetes.
[ترجمه ترگمان]تحت این شرایط تزریق وریدی انسولین روشی بسیار مناسب و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت فراهم می کند
[ترجمه گوگل]در این شرایط تزریق داخل وریدی انسولین یک روش بسیار مناسب و قابل اعتماد برای مدیریت دیابت است
9. The patient was treated with intravenous ganciclovir.
[ترجمه ترگمان]بیمار با تزریق وریدی درمان شد
[ترجمه گوگل]بیمار با گانسیکلوویر وریدی درمان می شد
10. He was treated with intravenous fluids and antibiotics.
[ترجمه ترگمان]او با مایعات و آنتی بیوتیک های وریدی درمان می شد
[ترجمه گوگل]او با مایعات داخل وریدی و آنتی بیوتیک ها درمان می شود
11. The intravenous infusion was removed when he was able to take fluids without feeling nauseated.
[ترجمه ترگمان]تزریق درون وریدی در زمانی که قادر به گرفتن مایعات بدون احساس تهوع بود، برداشته شد
[ترجمه گوگل]انفوزیون داخل وریدی هنگامی که قادر به گرفتن مایعات بدون احساس تهوع بود، برداشته شد
12. She was put on an intravenous drip in a treatment room and left alone with Allitt.
[ترجمه ترگمان]او به داخل یک اتاق درمان داخل شد و با Allitt تنها ماند
[ترجمه گوگل]او در یک اتاق درمان قرار گرفت و به تنهایی با Allitt ترک کرد
13. After premedication with atropine intravenous ethanol failed to stimulate acid secretion.
[ترجمه ترگمان]بعد از premedication با اتانول تزریق وریدی، اتانول تزریق نشد تا ترشح اسید را تحریک کند
[ترجمه گوگل]پس از پیش دارو با اتانول اتروفین داخل وریدی، تحریک ترشحات اسید ناکام مانده است
14. Intravenous phosphate has been recommended for lowering the serum calcium when other measures have failed.
[ترجمه ترگمان]intravenous فسفات برای کاهش کلسیم سرم در زمانی که سایر معیارهای شکست خورده اند، توصیه شده است
[ترجمه گوگل]اگر سایر اقدامات شکست خورده، کلسیم سرم توصیه شود، فسفات داخل وریدی توصیه می شود
15. There are no well-established empirical guidelines for the intravenous treatment of moderate hypophosphatemia.
[ترجمه ترگمان]هیچ دستورالعمل های تجربی مشخصی برای درمان داخل وریدی of متوسط وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ رهنمودی تجربی برای تجویز وریدی از هیپوفسفاتمی متوسط وجود ندارد