[پلیمر] صفحات
plates
دیکشنری تخصصی
جملات نمونه
1. tactonic plates
(زمین شناسی) صفحات تکتونیک
2. a nest of picnic plates
یک دست بشقاب پیک نیک (که در درون هم جا می گیرند)
3. fabricating sheet iron into plates
تبدیل آهن ورق به بشقاب
4. the book also contains colored plates
کتاب دارای تصویرهای رنگی نیز هست.
5. the towers are surfaced with steel plates
برج ها را با ورق های پولاد پوشانده اند.
6. rivets are used to fasten two metal plates together
پرچ میخ برای به هم وصل کردن دو صفحه ی فلزی به کار می رود.
7. this animal's body is covered with horny plates
تنه ی این جانور از پهنه های شاخی پوشیده است.
8. our satellite cameras can even read car license plates
دوربین های ماهواره ای ما می توانند حتی شماره ی اتومبیل را هم بخوانند.
پیشنهاد کاربران
پولک ماهی
وعده، وعده غذایی
پلاک
ظرف غذا
مثال : Eat on small plates
مثال : Eat on small plates
وسایل گرد بشقاب مانند حتی مثل cymbals
بشقاب ها
plates ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: پودر پولکی
تعریف: پودری متشکل از دانه های فلزی که ضخامت دانه های آن از دانه های پودر پرکی بیشتر است
واژه مصوب: پودر پولکی
تعریف: پودری متشکل از دانه های فلزی که ضخامت دانه های آن از دانه های پودر پرکی بیشتر است
کلمات دیگر: