1. Roast the peppers until the skin begins to char and blister.
[ترجمه Sina] برشته کنید فلفل ها را ( یعنی بگیرید زیر آتش ، روی اجاق ) تا اینکه پوست فلفل شروع کنه به سوخته شدن و پوستش سیاه بشه , و همچنین سطحش پف کنه ( این معنی blister می باشد بلیستر یعنی اینکه سطح زیر چیزی متورم بشه و باد کنه ، همون پف کردن و معنای دیگه هم به معنی تاول و تاول زدن )
[ترجمه ترگمان]آن فلفل کبابی را تا وقتی که پوست از char و blister شروع شود، کباب کنید
[ترجمه گوگل]فلفل را پودر کنید تا پوست شروع به چاشنی و تاول زده شود
2. Halve the peppers and char the skins under a hot grill.
[ترجمه ترگمان]فلفل را فشار داد و پوست را زیر یک کباب داغ گاز گرفت
[ترجمه گوگل]نصف فلفل ها را اضافه کنید و پوست را زیر یک کوره گرم گرم کنید
3. Tim hers too may char and survive in structures, or at least leave a clear impression in the hardened mud.
[ترجمه ترگمان]تیم او نیز ممکن است ماهی قزل آلای آزاد داشته باشد و در سازه ها زنده بماند، یا حداقل یک تاثیر روشن در گل سخت شده باقی بگذارد
[ترجمه گوگل]تیم خود نیز ممکن است در ساختارها باقی بماند و یا در ساختارها زنده بماند، یا حداقل احساس گناه در گلدان سخت را ترک کند
4. Exit char, foaming at the mouth.
[ترجمه ترگمان]خروجی ماهی قزل آلای که در دهان کف کرده بود
[ترجمه گوگل]خروج از چرم، فوم در دهان
5. Mum was a char, dad a dustman.
[ترجمه ترگمان]مامان یه یارو روباز بود، بابا هم کلاه dustman داشت
[ترجمه گوگل]مادر یک کاراکتر بود، پدر گرداننده
6. Such materials char and melt, rapidly absorbing and dissipating energy as they do so.
[ترجمه ترگمان]این مواد قزل آلای خام و مواد مذاب، به سرعت جذب انرژی می شوند و انرژی پراکنده می شوند
[ترجمه گوگل]چنین مواد شفاف و ذوب شده، به سرعت جذب و از بین بردن انرژی به عنوان آنها انجام می دهند
7. Naturally she switched to being a char!
[ترجمه ترگمان]طبیعی است که او عوض شده بود
[ترجمه گوگل]به طور طبیعی او تبدیل به یک کاراکتر!
8. The residue, a carbon-based char, can be used instead of activated carbon in, for instance, sewage works.
[ترجمه ترگمان]باقیمانده، یک قزل آلای کربن بر پایه کربن، می تواند به جای کربن فعال شده، به عنوان مثال، کار فاضلاب استفاده شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، کارهای فاضلاب، به جای کربن فعال، باقی مانده می تواند به کاربندی کربن برسد
9. Local char set is bad. If provided, must be 24 characters.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ماهی قزل آلای محلی بد است در صورت ارایه، باید ۲۴ کاراکتر باشد
[ترجمه گوگل]مجموعه کاراکتر محلی بد است در صورت ارائه، باید 24 کاراکتر باشد
10. Bone char, as a raw bone salt, may be used to reduce the fluoride concentration in drinking water to acceptable limit.
[ترجمه ترگمان]ماهی قزل آلای استخوان به عنوان نمک اولیه استخوان ممکن است برای کاهش غلظت فلورید در آب آشامیدنی به حد قابل قبولی به کار رود
[ترجمه گوگل]چربی استخوان، به عنوان یک نمک استخوان خام، ممکن است برای کاهش غلظت فلوراید در آب آشامیدنی به حد قابل قبول مورد استفاده قرار گیرد
11. Returns the string of bytes used to sort Char.
[ترجمه ترگمان]رشته the که برای نوع چار استفاده می شود را برمی گرداند
[ترجمه گوگل]رشته ای از بایت های مورد استفاده برای مرتب سازی چار را باز می کند
12. The Schneider Char d'Assault tank was France's first real attempt at differentiating dedicated tanks from dedicated self-propelled gun systems.
[ترجمه ترگمان]تانک تهاجمی (اشنایدر چار)اولین تلاش واقعی فرانسه برای متمایز کردن تانک های اختصاصی از سیستم های مسلسل مجهز به خود بود
[ترجمه گوگل]تانک Schneider Char d'Assault نخستین تلاش واقعی فرانسه برای تمیز کردن مخازن اختصاصی از سیستم های تفنگ خودکاری بود
13. I/O;Char(*)Return error information.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات خطای بازگشت \/ O؛ چار (*)
[ترجمه گوگل]I / O؛ Char (*) اطلاعات خطای بازگشت
14. I/O;Char(*)Return error information for the caller.
[ترجمه ترگمان](I \/ O؛ چار (*)اطلاعات خطای بازگشت برای تماس گیرنده را دریافت کنید
[ترجمه گوگل]I / O؛ Char (*) اطلاعات خطای بازگشتی برای تماس گیرنده
15. For easy peeling, grill the peppers until the skin starts to char.
[ترجمه ترگمان]برای پوست کندن آسان، فلفل را تا وقتی که پوست به ماهی قزل آلای تبدیل شود
[ترجمه گوگل]برای لایه برداری آسان، فلفل قرمز را تا زمانی که پوست شروع به کار می کند