کلمه جو
صفحه اصلی

pine


معنی : کاج، چوب کاج، نگرانی، صنوبر، رنج و عذاب دادن، از غم و حسرت نحیف شدن، ضعیف شدن
معانی دیگر : (گیاه شناسی)، کاج (جنس pinus)، (مخفف) رجوع شود به: pineapple، وابسته به تیره ی کاجیان (pinaceae)، (معمولا با: away - از شدت غم یا عشق یا درد و غیره) تحلیل رفتن، دق کردن، نزار شدن، نحیف شدن، (معمولا با: for یا after یا مصدر فعل - در آرزوی چیزی) سوختن، غم و اندوه، غصه خوردن

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) (درخت) کاج، (درخت) صنوبر، چوب کاج


عزا گرفتن، گریه و زاری کردن، ماتم گرفتن


دلتنگی کردن، بی‌صبرانه منتظر بودن، روزشماری کردن


انگلیسی به انگلیسی

• type of tree
long for, crave, yearn; desire, want
a pine or a pine tree is a tall evergreen tree. it has long thin leaves, brown cones, and a fresh smell. the tree's pale-coloured wood, which is used for making furniture, is also called pine.
if you are pining for something, you feel sad because you cannot have it.
if someone pines away, they gradually become weaker and die because they are very unhappy.

دیکشنری تخصصی

[پلیمر] کاج

مترادف و متضاد

کاج (اسم)
pine, pinon

چوب کاج (اسم)
pine

نگرانی (اسم)
pother, anxiety, worry, solicitude, stew, pine, umbrage

صنوبر (صفت)
pine, spruce

رنج و عذاب دادن (فعل)
pine

از غم و حسرت نحیف شدن (فعل)
pine

ضعیف شدن (فعل)
waste, attenuate, pine, weaken, conk

long for


Synonyms: ache, agonize, brood, carry a torch, covet, crave, desire, dream, fret, grieve, hanker, languish for, lust after, mope, mourn, sigh, spoil for, thirst for, want, wish, yearn, yen for


Antonyms: despise, dislike, hate


جملات نمونه

1. pine is an evergreen tree
کاج درختی همیشه سبز است.

2. pine cone
میوه ی کاج،مخروط کاج،کاج بر،کاج میوه

3. a pine forest surrounds the cottage
جنگل درختان کاج کلبه را در برگرفته است.

4. a clump of pine trees by the lake
دسته ای درخت کاج در کنار دریاچه

5. The character of the pine and cypress is shown in frigid winter ; the sincerity of one's friend is shown in adverse circumstances.
[ترجمه ترگمان]در زمستان سرد شخصیت درختان سرو و سرو سرو می شود؛ صمیمیت دوست یکی از دوستان در شرایط نامساعد نشان داده می شود
[ترجمه گوگل]کاراکتر کاج و سایپرس در زمستان سرد می شود؛ صداقت دوستان یکی در شرایط نامطلوب نشان داده شده است

6. We don't carry a large stock of pine furniture.
[ترجمه ترگمان]ما وسایل بزرگ وسایل صنوبر را حمل نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک سهام بزرگ از مبلمان کاج را حمل نمی کنیم

7. The cheerful room was panelled in pine.
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن با چوب کاج تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]اتاق شادابی در کاج قرار گرفته است

8. There is a pine tree in the garden.
[ترجمه ترگمان]یک درخت کاج در باغ است
[ترجمه گوگل]یک درخت کاج در باغ وجود دارد

9. There is an old pine tree in front of the house.
[ترجمه ترگمان]یه درخت کاج قدیمی جلوی خونه هست
[ترجمه گوگل]یک درخت کاج قدیمی در مقابل خانه وجود دارد

10. Pine trees predominate in this area of forest.
[ترجمه ترگمان]درختان پاین در این حوزه از جنگل به وفور دیده می شوند
[ترجمه گوگل]درختان کاج در این منطقه از جنگل غالب هستند

11. Trees such as spruce, pine and oak have been planted.
[ترجمه ترگمان]درخت ها مثل صنوبر، صنوبر و بلوط کاشته شده اند
[ترجمه گوگل]درختان مانند صنوبر، کاج و بلوط کاشته شده است

12. The bed frame is made of pine.
[ترجمه ترگمان]قاب تخت از جنس کاج ساخته شده است
[ترجمه گوگل]قاب بستر از چوب کاج ساخته شده است

13. The ground was thickly carpeted with pine needles.
[ترجمه ترگمان]کف اتاق با برگه ای سوزنی فرش شده بود
[ترجمه گوگل]زمین با سوزن های کاج کف پوش شده بود

14. Exporting pine to Scandinavia seems a bit like carrying coals to Newcastle.
[ترجمه ترگمان]صادرات چوب کاج به اسکاندیناوی کمی شبیه به حمل coals به نیوکاسل به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]صادرات کاج به اسکاندیناوی به نظر می رسد مثل حمل ذغال سنگ به نیوکاسل

15. The pine tress were robed in snow.
[ترجمه ترگمان]در خانه درختی که هنوز در میان برف قرار داشت، ایستاده بود
[ترجمه گوگل]درختان کاج در برف ردیف شدند

16. Pine trees are common throughout the world.
[ترجمه ترگمان]درختان پاین در سراسر دنیا معمول هستند
[ترجمه گوگل]درختان کاج در سراسر جهان رایج هستند

Soon after her husband's death, she pined away and died too.

اندکی پس از مرگ شوهرش او هم دق کرد و مرد.


Persians were pining for home.

ایرانیان دلشان برای وطن پرپر می‌زد.


The dog is pining for its master.

سگ در فراق صاحبش می‌سوزد.


اصطلاحات

pine cone

میوه‌ی کاج، مخروط کاج، کاج بر، کاج میوه


پیشنهاد کاربران

سوختن در آرزوی چیزی یا کسی

شاخه ( انشعاب )

غمگینی ک باعث میشه زندگی از روال عادی خارج بشه . . . مخضوصا بخاطر فوت یا به هر دلیلی ک اون شخص رفته ( کات کردن و . . . . )

Pine : درخت کاج
Oak : درخت بلوط

Acron : میوه ی درخت بلوط ( که در عصر یخبندان scrat همیشه دنبالش بود )
* ولی اسم خاصی برای میوه ی درخت کاج وجود نداره و فقط میگن pine nut. یا میگن pinon که اسپانیایی هست و انگلیسی نیست


Pine nuts, also called pinon ( Spanish: [piˈɲon] ) , pinoli ( Italian: [piˈnɔːli] ) , or pignoli, are the edible seeds of pines ( family Pinaceae, genus Pinus ) .

I am pining for the old dayes
دلم برای روزای قدیم لک زده.
I am pining for a quantum of solace .
دلم برای ذره ای آرامش لک زده.

The things I pine for are legion
چیزایی که دلم براشون لک زده یکی دوتا نیست


کلمات دیگر: