1. A proportion of propulsive waves was noted in patients who had undergone surgery 10 or more years previously.
[ترجمه ترگمان]نسبت امواج propulsive به بیمارانی که ۱۰ سال یا بیشتر تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، اشاره شد
[ترجمه گوگل]نسبت بیمارانی که طی 10 سال یا بیشتر در معرض جراحی قرار داشتند، امواج حرکتی مشاهده شد
2. The propulsive forces are transmitted to the forequarters through the trunk.
[ترجمه ترگمان]نیروهای propulsive از طریق صندوق به the منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]نیروهای پیشرونده از طریق تنه به طرف جلو حرکت می کنند
3. They obtained propulsive rates of 87% and 93% when swallowing liquids and solids respectively.
[ترجمه ترگمان]آن ها نرخ propulsive ۸۷ % و ۹۳ درصد را هنگام بلعیدن مایعات و جامدات به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها در زمان بلع مایع و مواد جامد به میزان 87٪ و 93٪ افزایش یافتند
4. The propulsive force and the active drag during swimming were measured experimentally to improve athletic performance.
[ترجمه ترگمان]نیروی propulsive و کشش فعال در طول شنا به طور تجربی اندازه گیری شدند تا عملکرد ورزشی را بهبود بخشند
[ترجمه گوگل]نیروی حرکتی و کشیدن فعال در حین شنا به صورت آزمایشگاهی برای بهبود عملکرد ورزشی اندازه گیری شد
5. This wildly propulsive novel by the acclaimed author of A Wild Sheep Chase focuses on a man searching for a former lover who vanished mysteriously from a seedy hotel.
[ترجمه ترگمان]این رمان وحشیانه به کارگردانی نویسنده مشهور یک گوسفند وحشی، بر روی مردی تمرکز می کند که به دنبال یک عاشق سابق است که به طور مرموزی از یک هتل کهنه و کهنه ناپدید شده است
[ترجمه گوگل]این رمان بی رحمانه ای که توسط نویسنده تحسین شده از 'وحشی گوسفند وحشی' تمرکز دارد بر یک مرد است که به دنبال یک عاشق سابق است که به طور اسرار آمیز از یک هتل بذر ناپدید شده است
6. Ramjet engine is ideal propulsive equipment for new supersonic missile, and supersonic inlets are important components.
[ترجمه ترگمان]موتور ramjet، تجهیزات propulsive ایده آل برای موشک های مافوق صوت است و ورودی های مافوق صوت، اجزای مهم آن هستند
[ترجمه گوگل]موتور رامجت تجهیزات ایده آل برای موشک های ابررسانای جدید است و ورودی های بادی صوتی اجزای مهم هستند
7. Venture capital is the propulsive force of the high technology industry.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری خطرپذیر به عنوان نیروی محرک صنعت فن آوری پیشرفته شناخته می شود
[ترجمه گوگل]سرمایه ریسک نیروی حرکتی صنعت فناوری پیشرفته است
8. The jet plane has a greater propulsive power than the engine - driven plane.
[ترجمه ترگمان]این صفحه جت دارای قدرت propulsive بیشتری نسبت به صفحه موتور است
[ترجمه گوگل]هواپیما جت دارای قدرت حرکتی بیشتری نسبت به هواپیما محور موتور است
9. The latter part of this propulsive phase employs rapid extension at the elbow while adduction ceases.
[ترجمه ترگمان]بخش دوم این فاز propulsive، گسترش سریع آرنج را در حالی که adduction متوقف می شود، بکار می گیرد
[ترجمه گوگل]بخش دوم این فاز حرکتی، گسترش سریع در آرنج را در بر می گیرد، در حالیکه adduktion متوقف می شود
10. The new progress in satellite communication industry includes propulsive force from IP and the advent of broadband satellite communication.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت جدید در صنعت ارتباطات ماهواره ای شامل نیروی propulsive از IP و ظهور ارتباطات ماهواره ای پهن باند است
[ترجمه گوگل]پیشرفت جدید در صنعت ارتباطات ماهواره ای شامل نیروی پرتاب از IP و ظهور ارتباطات ماهواره ای باند پهن است
11. On this basis, the dynamic propulsive models of DSV across four quadrants are set.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس مدل های پویای propulsive در چهار قسمت تنظیم می شوند
[ترجمه گوگل]بر اساس این مدل، مدل های حرکتی پویا DSV در چهار چهار بعدی مجموعه می شوند
12. Thus, the best streamlined position without any propulsive force is undesirable.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بهترین حالت ساده بدون نیروی propulsive نامطلوب است
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب، بهترین وضعیت ساده بدون نیروی پیشرونده، نامطلوب است
13. It is death that provides the propulsive force behind John Keating's lessons to his class.
[ترجمه ترگمان]این مرگ است که نیروی propulsive را پشت سر کلاس جان کیتینگ به کلاس خود قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مرگ است که نیروی حرکتی پشت درس جان کییتی را به کلاس خود می دهد
14. Areca catechu L. increased markedly the propulsive movement of gastrointestinal tract in mice.
[ترجمه ترگمان]Areca catechu ل افزایش قابل توجه حرکات دستگاه گوارش در موش ها به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]Areca catechu L به طور قابل توجهی افزایش حرکت حرکت دستگاه گوارش را در موش ها افزایش داد