کلمه جو
صفحه اصلی

iridescent


معنی : رنگین کمانی، قوس قزحی
معانی دیگر : (دارای رنگ های رنگین کمان و متغیر بر حسب نور و زاویه ی دید) رنگین کمانی، رنگین کمان سان، قزح سان، رنگ به رنگ شونده، (مجازی) درخشان، مشعشع

انگلیسی به فارسی

قوس قزحی، رنگین کمانی


پر زرق و برق، رنگین کمانی، قوس قزحی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: iridescently (adv.), iridescence (n.)
(1) تعریف: emitting or reflecting a lustrous play of colors covering the spectrum, like a rainbow.

- Most hummingbirds have iridescent plumage.
[ترجمه ترگمان] بیشتر پرندگان مرغ رنگین کمانی دارند
[ترجمه گوگل] بیشتر پرندگان پرتقال پر زرق و برق دار هستند

(2) تعریف: shiny, lustrous, or brightly colored.

- The toothpaste ad promises you an iridescent smile.
[ترجمه ترگمان] تبلیغ خمیر دندان به شما لبخند iridescent می دهد
[ترجمه گوگل] آگهی خمیردندان به شما یک لبخند پرانرژی می دهد

• colorful, shining with all the colors of the rainbow
something that is iridescent has bright colours that seem to keep changing; a literary word.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] رنگین کمانی
[پلیمر] رنگین کمانی

مترادف و متضاد

رنگین کمانی (صفت)
iridescent

قوس قزحی (صفت)
iridescent

rainbow-colored


Synonyms: irised, lustrous, many-colored, nacreous, opalescent, opaline, pearly, polychromatic, prismatic, rainbowlike, shimmering


جملات نمونه

1. her iridescent performance
(اجرای) پر درخشش او

2. a small butterfly's iridescent wings
بال های رنگین کمان پروانه ی کوچک

3. Her latest fashion collection features shimmering iridescent materials.
[ترجمه ترگمان]آخرین مجموعه مد او شامل مواد رنگین کمانی (رنگین کمانی)بود
[ترجمه گوگل]آخرین مجموعه لباس او ویژگی های پر زرق و برق مواد پر زرق و برق است

4. The prelude was as iridescent as a prism in a morning room.
[ترجمه ترگمان]این مقدمه به اندازه یک منشور در یک اتاق صبح بود
[ترجمه گوگل]پیش گفتار به عنوان یک منشور در یک اتاق صبح به عنوان پر زرق و برق بود

5. A magnificent dragonfly with its iridescent wings settled on her shoulder.
[ترجمه ترگمان]یک سنجاقک با شکوه با بال های رنگارنگ روی شانه اش قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]سنجاب با شکوه با بال های پرتقال او بر روی شانه اش نشسته است

6. We'd dearly love to grab squares of iridescent fabric and twist them into fabulously flattering Jerry Hallesque wraps.
[ترجمه ترگمان]ما از صمیم قلب عاشق آن هستیم که از پارچه های رنگین کمانی استفاده کنیم و آن ها را در لباس جری Hallesque به طرزی عجیب و غریب تبدیل کنیم
[ترجمه گوگل]ما عزیزم دوست داشتیم که مربعهای پارچه پر زرق و برق را بگیریم و آنها را به جادوگرهای جری Hallesque افسانه ای دلسوز تبدیل کنیم

7. They also develop an iridescent silvery blue sheen on the body.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین یک درخشندگی رنگ آبی رنگارنگ را روی بدن ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین یک براق کننده ابریشمی براق بر روی بدن ایجاد می کنند

8. Iridescent shoelaces Great news for kids and teenagers from Madeira Threads.
[ترجمه ترگمان]\"iridescent\" اخبار مربوط به کودکان و نوجوانان را از Madeira Threads ارسال می کند
[ترجمه گوگل]shoelaces پرتقال اخبار عالی برای بچه ها و نوجوانان از موضوعات Madeira

9. Without iridescent blue eye shadow, an effulgent outfit or a hair-sprayed coif, she looks normal.
[ترجمه ترگمان]بدون سایه چشم آبی، یک لباس effulgent و یا یک اسپری ضد سم پاشی شده بر روی موها، حالت عادی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]بدون سایه چشم آبی رنگین پوست، یک لباس پر زرق و برق و یا یک کفی اسپری مو، او به نظر طبیعی است

10. Most have an iridescent or metallic edge to them.
[ترجمه ترگمان]بیشتر آن ها یک لبه رنگین کمانی یا فلزی دارند
[ترجمه گوگل]اکثر آنها دارای لبه پرتقال یا فلزی هستند

11. This magical iridescent phenomenon has entranced people for centuries both for its beauty and mystery.
[ترجمه ترگمان]این پدیده iridescent جادویی مردم را برای قرن ها به خاطر زیبایی و اسرار خود مسحور ساخته است
[ترجمه گوگل]این پدیده پر زرق و برق جادویی برای قرن ها به خاطر زیبایی و رمز و راز آن مردم را جذب کرده است

12. With her iridescent fuchsia toenails and caramel-tinted hair, Liang Yali does not exactly fit the stereotype of the "made in China" worker bee.
[ترجمه ترگمان]لیانگ Yali با ناخن های براق و ناخن های تیزش، دقیقا با کلیشه \"ایجاد شده در زنبور کارگر چین\" همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]لیانگ یالی با موی سر و گردن و موی سرخ شده با رنگ موی سرخ رنگین پوست خود، دقیقا به کلیشه ای از زنبور عسل ساخته شده در چین متصل نیست

13. Its body took on an iridescent sheen, and four beautiful wings sprouted from its back.
[ترجمه ترگمان]بدن آن می درخشید و چهار بال زیبا از پشتش بیرون می زد
[ترجمه گوگل]بدنش بر روی یک شکوه پر زرق و برق پرتاب کرد و چهار بال زیبا از پشتش پر شده بود

14. In the fifth chapter, iridescent colors of two morpho butterflies and one insect are studied cursorily .
[ترجمه ترگمان]در فصل پنجم، رنگ های رنگین کمان دو پروانه جایگزینی و یک حشره به سرعت بررسی می شوند
[ترجمه گوگل]در فصل پنجم، رنگ های پر زرق و برق دو پروانه مورفو و یک حشره به صورت جزیی مورد مطالعه قرار می گیرند

a small butterfly's iridescent wings

بال‌های رنگین‌کمان پروانه‌ی کوچک


her iridescent performance

اجرای ذرخشانش


پیشنهاد کاربران

رنگ به رنگ شونده
تغییر رنگ دهنده
The sky, that had been so grey and lowering, was iridescent with indescribable beauty.

رنگین کمانی

رنگارنگ

متغیرالرنگ

iridescent ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پیرارنگی
تعریف: دارای پیرارنگ یا مربوط به آن


کلمات دیگر: