کلمه جو
صفحه اصلی

concentric


معنی : متحد المرکز، هم مرکز
معانی دیگر : (در مورد دایره) هم مرکز (concentrical هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

هم‌مرکز، متحد‌المرکز


متمرکز، متحد المرکز، هم مرکز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: concentrically (adv.), concentricity (n.)
• : تعریف: of circles or spheres, having the same center.
متضاد: eccentric

- A target is formed of concentric circles.
[ترجمه ترگمان] هدف از حلقه های هم مرکز تشکیل شده است
[ترجمه گوگل] یک هدف از حلقه های متمرکز تشکیل شده است

• having a common center or axis (of circles, spheres, etc.)
concentric circles are placed one inside the other and have the same centre.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] هم مرکز
[نساجی] هم مرکز -متحد المرکز
[ریاضیات] هم مرکز، متقارن متحدالمرکز
[پلیمر] هم مرکز

مترادف و متضاد

متحد المرکز (صفت)
concentric

هم مرکز (صفت)
concentric

جملات نمونه

1. concentric circles
دایره های هم مرکز

2. The centres of concentric circles coincide.
[ترجمه ترگمان]مراکز حلقه های متحد المرکز همزمان هستند
[ترجمه گوگل]مراکز محافل متمرکز هماهنگ هستند

3. On a blackboard, he drew five concentric circles.
[ترجمه ترگمان]روی تخته سیاه، پنج دایره های concentric تشکیل می داد
[ترجمه گوگل]در یک تخته سیاه، او پنج حلقه متمرکز را به خود جلب کرد

4. Concentric spheres are parallel.
[ترجمه ترگمان]spheres موازی هستند
[ترجمه گوگل]حوزه های کانونیک موازی هستند

5. The revolving circle is concentric with the fixed outer circle.
[ترجمه ترگمان]دایره چرخان با دایره بیرونی ثابت مرکز است
[ترجمه گوگل]دایره چرخشی با دایره بیرونی ثابت متمرکز است

6. The targets are black men with superimposed concentric circles declining to a solid, black bullseye.
[ترجمه ترگمان]اهداف مردان سیاه با دایره های هم متحد المرکز در حال کاهش به a جامد و سیاه هستند
[ترجمه گوگل]اهداف مردان سیاه پوست با محافل متمرکز متمرکز هستند که به جامد و سیاه چاله آسیب می رسانند

7. There's four concentric cylinders inside, okay?
[ترجمه ترگمان]چهار سیلندر هم مرکز هم هست، باشه؟
[ترجمه گوگل]در داخل چهار سیلندر مرکزی وجود دارد، خوب؟

8. London and Huddersfield also illustrate the concentric pattern.
[ترجمه ترگمان]لندن و Huddersfield نیز الگوی مرکز را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]لندن و هادرسفیلد نیز الگوی کنترلی را نشان می دهند

9. This is on concentric, double circle plan, with central dome and sloping outer roofs.
[ترجمه ترگمان]این روی یک برنامه دایره ای دو برابر است، با گنبد مرکزی و پشت بام های خارجی شیب دار
[ترجمه گوگل]این در طرح دایره ای متمرکز، گنجایش مرکزی و سقف بیرونی است

10. Instead, there was a series of concentric circles, surrounding a small black disk.
[ترجمه ترگمان]در عوض، مجموعه ای از حلقه های هم متحد المرکز در اطراف یک دیسک سیاه کوچک وجود داشت
[ترجمه گوگل]در عوض، یک سری از محافل های متمرکز وجود دارد که در اطراف یک دیسک سیاه کوچک قرار دارند

11. These represent segments of small circles concentric about the pole of rotation with respect to which the diverging plates are moving.
[ترجمه ترگمان]این نقاط نشان دهنده بخش هایی از دایره های کوچک است که حول قطب چرخش با توجه به آن صفحات واگرا در حال حرکت هستند
[ترجمه گوگل]اینها بخش هایی از حلقه های کوچکی را تشکیل می دهند که در مورد قطب چرخش با توجه به صفحات واگرا حرکت می کنند

12. The words run along each concentric circle and not across circles.
[ترجمه ترگمان]کلمات در امتداد هر دایره مرکز هم مرکز حرکت می کنند و نه از روی دایره
[ترجمه گوگل]این کلمات در امتداد هر دایره متمرکز و نه در حلقه ها اجرا می شود

13. Thus the total number of concentric spheres in the Eudoxian system was twenty-seven.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تعداد کل حوزه های متحد المرکز در سیستم Eudoxian بیست و هفت بود
[ترجمه گوگل]بدین ترتیب مجموع تعداد کره های کانکتوریک در سیستم Eudoxian بیست و هفت بود

14. The landowners lived centrally, and around them, in concentric circles as it were, lived the working people.
[ترجمه ترگمان]زمینداران به صورت مرکزی زندگی می کردند، و در اطراف آن ها، با دایره های هم متحد المرکز آن طور که بودند، زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]صاحبخانه ها در مرکز زندگی می کردند، و در اطراف آنها، در محافل متمرکز بود، مردم کار می کردند

15. Adjustable concentric tray micrometer adjust wide Loading unloading structure can adjust ACF tacking wide correctly.
[ترجمه ترگمان]۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱ - ۱
[ترجمه گوگل]اندازه گیری مایکرومتر سینی کانکتور انعطاف پذیر تنظیم گسترده ای در ساختار تخلیه تخلیه می تواند ACF را تنظیم کند

concentric circles

دایره‌های هم‌مرکز


پیشنهاد کاربران

[ورزش]: انقباض یا تمرین درون گرا یا کانستریک

همگرا

اگر نیروی انقباضی عضله سبب گردد که سر ثابت و سر متحرک ( مبداوانتهای عضله ) به یکدیگر نزدیک شوند گفته می شود که عضله به صورت کانسنتریک کار میکند ( بدین معنی که هنگام انقباض عضله کوتاه شده است )


کلمات دیگر: