کلمه جو
صفحه اصلی

insist on

انگلیسی به انگلیسی

• take and maintain a stand upon/on, demand strongly, declare firmly

جملات نمونه

1. I insist on your taking/insist that you take immediate action to put this right.
[ترجمه ترگمان]اصرار می کنم قبول کنید و اصرار داشته باشید که اقدام فوری برای انجام این کار را انجام دهید
[ترجمه گوگل]من اصرار می کنم که شما را بپذیرید / اصرار داشته باشید که اقدامات فوری را برای این حق انجام دهید

2. I insist on paying for the damage.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که خسارت رو پرداخت کنم
[ترجمه گوگل]من اصرار می کنم که برای خسارت پرداختی

3. Life is really simple, but we insist on making it complicated. Confucius
[ترجمه ترگمان]زندگی واقعا ساده است، اما ما اصرار داریم که آن را پیچیده کنیم کنفسیوس
[ترجمه گوگل]زندگی واقعا ساده است، اما ما اصرار داریم که آن را پیچیده کنیم کنفوسیوس

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

5. I insist on your being there.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که تو اونجا باشی
[ترجمه گوگل]من اصرار دارم که آنجا باشم

6. She will insist on washing her hair just when I want to have a bath.
[ترجمه ترگمان]وقتی می خواهم حمام کنم، او اصرار می کند که موهایش را بشوید
[ترجمه گوگل]وقتی میخواهم حمام بخورم، شستشوی موهایش را اصرار خواهم کرد

7. We insist on the highest standards of cleanliness in the hotel.
[ترجمه ترگمان]ما بر بالاترین استانداردهای تمیزی در هتل پافشاری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بر اساس بالاترین استانداردهای پاکیزگی در هتل اصرار داریم

8. We insist on / upon self-reliance.
[ترجمه ترگمان]ما بر روی اعتماد به نفس خود پافشاری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بر روی اعتماد به نفس تکیه داریم

9. The tourists insist on keeping to their plan.
[ترجمه ترگمان]گردشگران اصرار دارند که برنامه خود را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]گردشگران اصرار دارند که به برنامه خود ادامه دهند

10. She's 85 now, but she will insist on doing all her own housework.
[ترجمه ترگمان]الان ۸۵ است، اما اصرار دارد تمام کاره ای خانه خودش را انجام بدهد
[ترجمه گوگل]او اکنون 85 سال دارد، اما او اصرار دارد همه کارهای خانه خودش را انجام دهد

11. They insist on sticking to the letter of the law.
[ترجمه ترگمان]آن ها اصرار دارند که به نامه قانون پایبند باشند
[ترجمه گوگل]آنها اصرار دارند که به نامه قانون بپردازند

12. I insist on his innocence.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که او بی گناه باشد
[ترجمه گوگل]من بر بی گناهی خود اصرار می کنم

13. People rightly insist on being treated as individuals.
[ترجمه ترگمان]افراد به درستی بر رفتار با افراد تاکید دارند
[ترجمه گوگل]مردم اصرار دارند که به عنوان افراد تحت درمان قرار گیرند

14. They insist on playing their music late at night.
[ترجمه ترگمان]آن ها اصرار می کنند که در شب music را بازی کنند
[ترجمه گوگل]آنها اصرار دارند در اواخر شب بازی کنند

15. Our buyers insist on high standards of workmanship and materials.
[ترجمه ترگمان]خریداران ما بر استانداردهای بالای مهارت و مواد تاکید دارند
[ترجمه گوگل]خریداران ما اصرار دارند که استانداردهای عالی کار و مواد

پیشنهاد کاربران

اصرار کردن به

پافشاری کردن به

continue to do something, though others disagree

اصرار کردن_پافشاری کردن

استمرار داشتن


کلمات دیگر: