کلمه جو
صفحه اصلی

ambiance


معنی : محیط
معانی دیگر : نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی

انگلیسی به فارسی

نقوش و تزئینات اطراف یک تابلو نقاشی، محیط


محیط


انگلیسی به انگلیسی

• setting, mood; atmosphere

اسم ( noun )
(1) تعریف: the distinctive character or mood of an environment; atmosphere.
مترادف: air, atmosphere, character, color, feel, mood
مشابه: cast, climate, feeling, flavor, setting, spirit, temper, tone, vibrations

- The restaurant creates a relaxing ambiance with its soft lighting.
[ترجمه علی اکبر منصوری] رستوران با نورپردازی ملایمش یک محیط آرام بخشی را ایجاد میکند.
[ترجمه ترگمان] این رستوران محیط آرام را با نور نرم خود ایجاد می کند
[ترجمه گوگل] این رستوران محیط آرامش بخش را با نور نرمی آن ایجاد می کند

(2) تعریف: environment; surroundings.
مترادف: environment, milieu, setting, surroundings
مشابه: circumstances, context, situation

- She'd been fearful of going away to college, but she blossomed in this new ambiance.
[ترجمه ترگمان] او از رفتن به کالج می ترسید، اما در این هوای تازه شکفته بود
[ترجمه گوگل] او از رفتن به کالج می ترسد اما او در این محیط جدید شکوفا شد

مترادف و متضاد

محیط (اسم)
ambiance, environment, surroundings, setting, perimeter, circumference, ambience, sphere, periphery, entourage, circuit, milieu

جملات نمونه

1. The ambiance is celebratory and relaxed; the clients, a little sleepy-eyed and very mellow.
[ترجمه ترگمان]محیط جشن گرفته و آرام است؛ مشتریان، کمی خواب آلود و بسیار ملایم
[ترجمه گوگل]محیط شاد و آرام است؛ مشتریان، کمی خواب آلود و بسیار خشن

2. This ambiance is revealing, for in its heart of hearts the Alumni Club feels threatened.
[ترجمه ترگمان]این محیط در حال آشکار شدن است، زیرا در قلب آن باشگاه فارغ التحصیلان احساس خطر می کنند
[ترجمه گوگل]این محیط را آشکار می کند، زیرا در قلب خود، باشگاه فارغ التحصیلان، تهدید می کند

3. The bright light and garden sunroom ambiance are as delightful as ever.
[ترجمه ترگمان]روشنایی و هوای باغ، حال و هوای تازه مثل همیشه لذت بخش است
[ترجمه گوگل]نور محیط روشن و محیط اطاق ساحلی همانند همیشه لذتبخش است

4. But she establishes her ambiance well: This Mississippi heat is as thick and threatening as Bubba breath.
[ترجمه ترگمان]اما او محیط محیط خود را به خوبی ایجاد می کند: این گرمای می سی سی پی به اندازه \"بوبا\" ضخیم و تهدید کننده است
[ترجمه گوگل]اما او اوضاع خوبی را به وجود می آورد: این گرمای میسیسیپی ضخیم و تهدید کننده نفس بوبا است

5. Create the ambiance when you do the work.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کار را انجام می دهید محیط را ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]وقتی کار را انجام می دهید محیط را ایجاد کنید

6. I like the ambiance of this restaurant.
[ترجمه ترگمان] من هوای این رستوران رو دوست دارم
[ترجمه گوگل]من عاشق این رستوران هستم

7. Shi Qing's works attempt to create a "stage" ambiance, with the help of the combined possibilities of artistic media, to ritualize everyday life through symbolism.
[ترجمه ترگمان]کاره ای شی کینگ تلاش می کند تا \"صحنه\" را با کمک امکانات ترکیبی رسانه های هنری ایجاد کند تا زندگی روزمره را از طریق نمادگرایی به پایان برساند
[ترجمه گوگل]کارهای شی کیینگ برای ایجاد یک محیط 'صحنه' با کمک امکانات ترکیب شده از رسانه های هنری به منظور تجسم زندگی روزمره از طریق نمادگرایی تلاش می کند

8. The ambiance and the mysterious symbols are all at her fingertips, properly employed in her works.
[ترجمه ترگمان]این مکان ها و علائم مرموز در نوک انگشتان او هستند که به خوبی در کاره ای او به کار گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]محیط و نمادهای اسرار آمیز همه در نوک انگشتان خود است، به درستی در آثار او استفاده می شود

9. It has a very good ambiance.
[ترجمه ترگمان] محیط خیلی خوبی داره
[ترجمه گوگل]این محیط بسیار خوب است

10. Old-world ambiance and service combined with new-world comfort and convenience.
[ترجمه ترگمان]محیط و خدمات دنیای کهن با آسایش و راحتی دنیای جدید همراه است
[ترجمه گوگل]محیط و سرویس قدیم دنیا همراه با راحتی و راحتی جدید دنیا

11. The spa lounger will set the perfect ambiance for a rejuvenating experience in the confines of your home.
[ترجمه ترگمان]این چشمه آب معدنی دارای یک محیط عالی برای یک تجربه rejuvenating در محدوده خانه تان خواهد بود
[ترجمه گوگل]استراحتگاه اسپا محیطی عالی برای تجربه جوان سازی در محدوده خانه شما را تنظیم می کند

12. Hardy sprinkles little gold flakes that simultaneously float atop this buzz-maker and match the spectacular, cavernous Art Deco ambiance.
[ترجمه ترگمان]هاردی دانه های کوچک طلا را که به طور همزمان بر فراز این همهمه شناور هستند و با نقوش برجسته و غار مانند و دکو تزئین می کنند
[ترجمه گوگل]هاردی تکه های طلای کوچکی را که به طور همزمان در بالای این سازنده شناور می شود، پراکنده می کند و مطابقت با محیط های جذاب و جذاب Art Deco را نشان می دهد

13. Textured seats and colourful woven floor matting add to the hot tropical ambiance.
[ترجمه ترگمان]صندلی های دار و فرش رنگارنگ فرش شده به محیط استوایی گرم اضافه می شوند
[ترجمه گوگل]صندلی های بافتی و ماته بافته شده با رنگارنگ به محیط گرم گرمسیری اضافه شده است

پیشنهاد کاربران

حال و هوا، جو، حالت، پیرامون!

فضا، محیط


کلمات دیگر: