1. leave (someone) in the lurch
در موقعیت بسیار بدی قرار دادن،در معرض خطر (و غیره) قرار دادن
2. lie at (or on) the lurch
(قدیمی) کمین کردن،(در خفا) به انتظار کسی نشستن
3. Their relationship seems to lurch from one crisis to the next.
[ترجمه علی اکبر منصوری] رابطه آنها به نظر می رسد از یک بحران به یک بحران دیگر در نوسان است!
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که رابطه آن ها از یک بحران به مرحله بعدی منحرف شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که رابطه آنها از یک بحران به بعد رو به رو است
4. The ship gave a lurch to starboard.
[ترجمه علی اکبر منصوری] کشتی به سمت راستش کج شد!
[ترجمه ترگمان]کشتی کج شد و به سمت راست کشتی حرکت کرد
[ترجمه گوگل]کشتی کشتی را به سمت راست سوار کرد
5. Her heart gave a little lurch when she saw him.
[ترجمه علی اکبر منصوری] وقتی که خانم، اون آقا را دید، کمی قلبش لرزید!
[ترجمه H.R] وقتی که او ( زن ) آن مرد را دید، قلبش کمی در سینه فرو ریخت.
[ترجمه ترگمان]وقتی او را دید قلبش به لرزه افتاد
[ترجمه گوگل]وقتی قلب او را دید، قلبش کمی کوچک شد
6. The train gave a violent lurch.
[ترجمه ترگمان]قطار به شدت تکان خورد
[ترجمه گوگل]این قطار باعث خسارت شدید شد
7. The property sector was another casualty of the lurch towards higher interest rates.
[ترجمه ترگمان]بخش دارایی یکی دیگر از قربانیان سقوط نسبت به نرخ های بهره بالاتر بود
[ترجمه گوگل]بخش املاک یکی دیگر از تلفات ناشی از افزایش نرخ بهره بود
8. Starting her own business was a lurch into the unknown.
[ترجمه ترگمان]از آغاز کار، کار خود را به صورت ناشناس در آورده بود
[ترجمه گوگل]شروع کسب و کار خود را از دست رفته به ناشناخته است
9. She braked the car with a lurch.
[ترجمه ترگمان]با چرخشی ترمز ماشین را ترمز کرد
[ترجمه گوگل]او خودرو را با یک خرچنگ تعویض کرد
10. The train stopped with a lurch.
[ترجمه ترگمان]قطار با حرکتی ناگهانی متوقف شد
[ترجمه گوگل]قطار متوقف شد
11. The car took a lurch forward but grounded in a deep rut.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل به جلو حرکت کرد اما در دست انداز گودی افتاده بود
[ترجمه گوگل]ماشین به جلو حرکت کرد اما در یک تله عمیق فرو رفت
12. She felt she had been left in the lurch by all her colleagues.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که همه همکارانش در معرض خطر قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که همه ی همکارانش را ترک کرده است
13. The truck gave a sudden lurch as it was hit by a strong gust of wind.
[ترجمه ترگمان]کامیون ناگهان تکانی خورد و ناگهان باد شدیدی وزید
[ترجمه گوگل]کامیون به شدت از بین رفته بود، زیرا با وزش باد شدید روبرو شد
14. John felt a lurch of dismay.
[ترجمه ترگمان]جان احساس ناراحتی کرد
[ترجمه گوگل]جان احساس ناامیدی کرد
15. With a lurch the party found itself heading for a major crisis.
[ترجمه ترگمان]گروه با یک حرکت سریع خود را به سمت یک بحران بزرگ هدایت کرد
[ترجمه گوگل]حزب خود را در معرض یک بحران بزرگ قرار داد