1. southern hospitality
مهمان نوازی های جنوب
2. san diego's hospitality industry is booming
صنعت هتل داری شهر سان دیگو در حال رشد سریع است.
3. zahra khanum's hospitality was famous in kashan
مهمان نوازی زهرا خانم در کاشان معروف بود.
4. she was chary of her hospitality
او در مهمان نوازی مضایقه می کرد.
5. I received the hospitality of the family.
[ترجمه ترگمان]مهمان نوازی خانواده رو دریافت کردم
[ترجمه گوگل]من مهمان نوازی خانواده را پذیرفتم
6. He welcomed you to enjoy his hospitality.
[ترجمه ترگمان]او از شما برای لذت بردن از مهمان نوازی شما استقبال کرد
[ترجمه گوگل]او از شما خواسته است تا از مهمان نوازی خود لذت ببرد
7. The hall effuses warmth and hospitality.
[ترجمه ترگمان]سالن پذیرایی گرم و مهمان نوازی بود
[ترجمه گوگل]سالن از گرما و مهمان نوازی لذت می برد
8. Thanks for your hospitality over the past few weeks.
[ترجمه ترگمان] ممنون از مهمان نوازیتون تا چند هفته دیگه
[ترجمه گوگل]با تشکر از مهمان نوازی شما در چند هفته گذشته
9. You must allow me to repay your hospitality.
[ترجمه ترگمان]شما باید به من اجازه بدهید مهمان نوازی شما را جبران کنم
[ترجمه گوگل]شما باید اجازه دهید من مهمان نوازی شما را بازپرداخت کنم
10. The local people showed me great hospitality.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی مهمان نوازی بزرگی به من نشان دادند
[ترجمه گوگل]مردم محلی من مهمان نوازی عالی را نشان دادند
11. They returned our hospitality in full measure.
[ترجمه ترگمان]آن ها مهمان نوازی ما را به طور کامل برگرداندند
[ترجمه گوگل]آنها مهمان نوازی را به اندازه کامل به ما نشان دادند
12. We were entertained in the company's hospitality suite.
[ترجمه ترگمان]ما در اتاق مهمان نوازی شرکت سرگرم شدیم
[ترجمه گوگل]ما در مجموعه مهمان نوازی شرکت سرگرم شدیم
13. The hostess is profuse in her hospitality.
[ترجمه ترگمان]میزبان از مهمان نوازی او خیلی خسته شده است
[ترجمه گوگل]میزبان در مهمان نوازی او غریب است
14. Food will be served in the hospitality tent .
[ترجمه ترگمان]غذا در چادر مهمان نوازی سرو می شود
[ترجمه گوگل]غذا در چادر مهمان نوازی خدمت خواهد کرد