کلمه جو
صفحه اصلی

hospitality


معنی : خوش رویی، ضیافت، مهمان نوازی
معانی دیگر : مهماندوستی، بیگانه نوازی، غریب نوازی، وابسته به هتل داری (یا مسافرخانه یا مهمانسرا داری)

انگلیسی به فارسی

مهمان نوازی، خوش رویی، ضیافت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: hospitalities
(1) تعریف: the friendly, warm, and generous reception and entertainment of guests or strangers.
مشابه: cheer, entertainment, good will, reception, welcome

- Even when we dropped in unexpectedly, we were treated with great hospitality in their home.
[ترجمه nick-] حتی زمانی که بصورت غیر منتظره به خانه آنها رفتیم، با مهمان نوازیِ بسیار با ما رفتار شد.
[ترجمه sani] حتی وقتی که به طور غیر منتظره به خانه انها رفتیم ، انها با مهمان نوازی زیادی با ما رفتار کردند
[ترجمه ترگمان] حتی وقتی به طور غیر منتظره از هم جدا شدیم، ما با مهمان نوازی زیادی در خانه خود رفتار کردیم
[ترجمه گوگل] حتی زمانی که ما به طور غیر منتظره افتادیم، با مهمان نوازی عالی در خانه شان درمان می شدیم

(2) تعریف: the tendency or disposition to welcome guests or strangers warmly and generously.
مترادف: gem�tlichkeit
مشابه: friendliness, generosity, graciousness, warmth

(3) تعریف: an act or instance of being hospitable.
مترادف: welcome
مشابه: entertainment, reception

• warm reception of guests and strangers into one's home welcome; act of being hospitable
hospitality is friendly, welcoming behaviour towards guests or strangers.
hospitality is also the food, drink, and other privileges which large organizations provide for their visitors or clients.

مترادف و متضاد

خوش رویی (اسم)
beauty, affability, amiability, geniality, neighborliness, cordiality, hospitality, attractiveness, handsomeness

ضیافت (اسم)
hospitality, banquet, feast, repast

مهمان نوازی (اسم)
hospitality

neighborliness


Synonyms: accommodation, affability, amiability, cheer, companionship, comradeship, consideration, conviviality, cordiality, entertainment, friendliness, generosity, geniality, good cheer, heartiness, hospitableness, obligingness, reception, sociability, warmth, welcome


Antonyms: hostility, inhospitality, unfriendliness, unneighborliness, unsociableness


جملات نمونه

1. southern hospitality
مهمان نوازی های جنوب

2. san diego's hospitality industry is booming
صنعت هتل داری شهر سان دیگو در حال رشد سریع است.

3. zahra khanum's hospitality was famous in kashan
مهمان نوازی زهرا خانم در کاشان معروف بود.

4. she was chary of her hospitality
او در مهمان نوازی مضایقه می کرد.

5. I received the hospitality of the family.
[ترجمه ترگمان]مهمان نوازی خانواده رو دریافت کردم
[ترجمه گوگل]من مهمان نوازی خانواده را پذیرفتم

6. He welcomed you to enjoy his hospitality.
[ترجمه ترگمان]او از شما برای لذت بردن از مهمان نوازی شما استقبال کرد
[ترجمه گوگل]او از شما خواسته است تا از مهمان نوازی خود لذت ببرد

7. The hall effuses warmth and hospitality.
[ترجمه ترگمان]سالن پذیرایی گرم و مهمان نوازی بود
[ترجمه گوگل]سالن از گرما و مهمان نوازی لذت می برد

8. Thanks for your hospitality over the past few weeks.
[ترجمه ترگمان] ممنون از مهمان نوازیتون تا چند هفته دیگه
[ترجمه گوگل]با تشکر از مهمان نوازی شما در چند هفته گذشته

9. You must allow me to repay your hospitality.
[ترجمه ترگمان]شما باید به من اجازه بدهید مهمان نوازی شما را جبران کنم
[ترجمه گوگل]شما باید اجازه دهید من مهمان نوازی شما را بازپرداخت کنم

10. The local people showed me great hospitality.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی مهمان نوازی بزرگی به من نشان دادند
[ترجمه گوگل]مردم محلی من مهمان نوازی عالی را نشان دادند

11. They returned our hospitality in full measure.
[ترجمه ترگمان]آن ها مهمان نوازی ما را به طور کامل برگرداندند
[ترجمه گوگل]آنها مهمان نوازی را به اندازه کامل به ما نشان دادند

12. We were entertained in the company's hospitality suite.
[ترجمه ترگمان]ما در اتاق مهمان نوازی شرکت سرگرم شدیم
[ترجمه گوگل]ما در مجموعه مهمان نوازی شرکت سرگرم شدیم

13. The hostess is profuse in her hospitality.
[ترجمه ترگمان]میزبان از مهمان نوازی او خیلی خسته شده است
[ترجمه گوگل]میزبان در مهمان نوازی او غریب است

14. Food will be served in the hospitality tent .
[ترجمه ترگمان]غذا در چادر مهمان نوازی سرو می شود
[ترجمه گوگل]غذا در چادر مهمان نوازی خدمت خواهد کرد

Zahra Khanum's hospitality was famous in Isfahan.

مهمان‌نوازی زهرا خانم در اصفهان معروف بود.


San Diego's hospitality industry is booming.

صنعت هتل‌داری شهر سان دیگو درحال رشد سریع است.


پیشنهاد کاربران

میزبانی

مهمانپذیری

خدمات

گردشگری

هتلداری

مهمان نوازی

airport hospitality
خدمات فرودگاهی

مهمان یاری ( به عنوان یک صنعت )

friendly behaviour towards visitors


● مهمان نوازی، غریب نوازی
● تشریفات و تدارکات گردشگری، هتل داری


کلمات دیگر: