کلمه جو
صفحه اصلی

metropolis


معنی : کلان شهر، مادرشهر، شهر بزرگ
معانی دیگر : مرکز، شهر عمده ی کشور یا ناحیه

انگلیسی به فارسی

کلان شهر، شهر بزرگ، مادرشهر


کلانشهر، کلان شهر، مادرشهر، شهر بزرگ


انگلیسی به انگلیسی

• main city, important city; capital city; mother city
a metropolis is a very large city; a formal word.

مترادف و متضاد

کلان شهر (اسم)
metropolis

مادرشهر (اسم)
metropolis

شهر بزرگ (اسم)
metropolis

major city


Synonyms: capital, downtown, megalopolis, metropolitan area, municipality


جملات نمونه

1. he visioned the tiny village as a metropolis
در عالم رویا آن دهکده ی کوچک را به صورت یک شهر بزرگ دید.

2. The city has become a huge, bustling metropolis.
[ترجمه ترگمان]شهر به پایتخت بزرگ و پر جنب و جوش تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]شهر تبدیل به یک کلان شهر بزرگ و شلوغ است

3. Yet she was itching to move to the metropolis and bombarded her parents with subtle and not so subtle requests.
[ترجمه ترگمان]با این همه، دلش می خواست به پایتخت برود و پدر و مادرش را با زیرکی و نه چندان subtle بمباران کند
[ترجمه گوگل]با این حال او خارش را به حرکت به کلانتری و پدر و مادر خود را با درخواست های ظریف و نه چندان ظریف بمباران کرد

4. It was a metropolis of two streets, after all, and everyone saw everybody else six times a day.
[ترجمه ترگمان]پس از این همه، شهر پایتخت دو خیابان بود و همه کس را شش بار در روز می دیدند
[ترجمه گوگل]پس از همه، این شهر بزرگ بود و هر کس دیگر شش بار در روز را دید

5. The Metropolis in Saltcoats, for example, recently pulled off a major coup by securing a live set from Chaka Khan.
[ترجمه ترگمان]برای مثال The در Saltcoats اخیرا یک کودتای بزرگ را با تضمین یک مجموعه زنده از Chaka خان آغاز کرده است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، Metropolis در Saltcoats، اخیرا یک کودتای بزرگ را از طریق تأمین یک مجموعه زنده از Chaka Khan کشیده است

6. They drove quickly, leaving the immense metropolis behind them.
[ترجمه ترگمان]به سرعت حرکت کردند و پایتخت عظیم را پشت سر گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت سوار شدند و بزرگترین شهر بزرگ را پشت سر گذاشتند

7. The Commissioner of Police of the Metropolis has taken new evidence which has been received and is being assessed by my Department.
[ترجمه ترگمان]کمیسر پلیس of مدرک جدیدی گرفته است که توسط اداره من مورد ارزیابی قرار گرفته و مورد ارزیابی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کمیسیونر پلیس کلانشهر شواهد جدیدی دریافت کرده است که توسط وزارتخانه من ارزیابی شده است

8. The metropolis also houses a host of smaller patches of urban wasteland from a few hundred square metres to several hectares.
[ترجمه ترگمان]پایتخت این شهر، میزبان بخش هایی از زمین های بایر شهری است که از چند صد متر مربع به چندین هکتار می رسد
[ترجمه گوگل]کلانشهر همچنین دارای تعدادی از تکه های کوچکتر از زمین های شهری از چند صد متر مربع تا چند هکتار است

9. Paris nowadays is a busy and crowded metropolis.
[ترجمه ترگمان]امروزه پاریس پایتخت شلوغ و شلوغی است
[ترجمه گوگل]امروزه پاریس یک کلان شهر پر مشغله و شلوغ است

10. After 1850 Paris grew quickly into a busy metropolis.
[ترجمه ترگمان]پس از سال ۱۸۵۰، پاریس به سرعت تبدیل به یک پایتخت شلوغ شد
[ترجمه گوگل]پس از 1850 پاریس به سرعت به یک کلانشهر پر مشغله تبدیل شد

11. Not a city but a metropolis, with enough mazy back streets and alleys and passageways to satisfy the most avid intriguer.
[ترجمه ترگمان]شهری به جز پایتخت که به اندازه کافی خیابان ها و خیابان ها و راهروها و راهروها را برای راضی کردن the دسیسه کار گذاشته بودند
[ترجمه گوگل]نه یک شهر، بلکه یک شهر بزرگ، با خیابان ها و کوچه ها و مسیرهای پیاده روی به اندازه کافی کوچک برای رضایت مشتاق ترین مشتاق

12. Sant'Elia's city was a utopian metropolis designed on a monumental scale.
[ترجمه ترگمان]شهر سنت الیا، یک کلان شهر utopian بود که در یک مقیاس عظیم طراحی شده بود
[ترجمه گوگل]شهر Sant'Elia یک کلانشهر utopian طراحی شده در یک مقیاس قابل توجه است

13. The city is a sprawling chaotic metropolis of some eight million residents.
[ترجمه ترگمان]این شهر یک پایتخت بی نظم و بی نظم از حدود هشت میلیون سکنه است
[ترجمه گوگل]این شهر یک شهر بزرگ و پرجمعیت است که حدود هشت میلیون نفر دارد

14. Shanghai is an international metropolis full of vigor, dynamism and variety.
[ترجمه ترگمان]شانگهای یک کلان شهر بین المللی پر از نیرو، پویایی و تنوع است
[ترجمه گوگل]شانگهای یک شهر بزرگ بین المللی است که از قدرت، دینامیک و تنوع برخوردار است

پیشنهاد کاربران



the chief or capital city
پایتخت
شهر اصلی

شهر مهم و ( بزرگ )
a large important city


a city regarded as a center of a specified activity
مرکز اصلی . . .

کلان شهر

برای یادسپاری اسانتر بیاییم با کلمات بازی کنیم.
metro polis=metropolis
مترو شهر=کلان شهر
شهرهایی که مترو دارند حتما شهر بزرگی هستند.
در ضمن ( polis= شهر ) و ( police=پلیس )
فرق شهر با پلیس در تفاوت s با c و نداشتن e در آخر کلمه ی شهر است.


کلمات دیگر: