کلمه جو
صفحه اصلی

shepherd


معنی : چوپان، شبان، چوپانی کردن
معانی دیگر : گله چران، کشیش، رهبر روحانی

انگلیسی به فارسی

چوپان، شبان، چوپانی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who herds and watches over sheep at pasture.

- The shepherd moved his flock to higher ground.
[ترجمه الهام] چوپان گله ش را به زمین بالاتر ( مرتفع ) منتقل کرد.
[ترجمه ترگمان] چوپان گله اش را به زمین بزرگتری منتقل کرد
[ترجمه گوگل] چوپان گله خود را به زمین بلند کرد

(2) تعریف: one who guides, protects, and oversees.

- Our minister is the shepherd of our congregation.
[ترجمه ترگمان] جناب وزیر ما چوپان of
[ترجمه گوگل] وزیر ما چوپان جماعت ما است
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: shepherds, shepherding, shepherded
• : تعریف: to guide, protect, and oversee.
مشابه: herd

- He shepherded us through the palace.
[ترجمه ترگمان] او ما را به داخل کاخ راهنمایی می کرد
[ترجمه گوگل] او از طریق کاخ به ما چسبیده است

• one who tends and herds sheep; spiritual leader, clergyman
tend and herd sheep; lead, guide, direct
a shepherd is a person whose job is to look after sheep or goats.
if you shepherd someone somewhere, you accompany them there to make sure that they go to the right place.

مترادف و متضاد

چوپان (اسم)
herder, rancher, herdsman, ranchero, shepherd, pastor, neatherd, sheepherder

شبان (اسم)
presbyter, shepherd, pastor, looker

چوپانی کردن (فعل)
shepherd

جملات نمونه

1.
شبان

2. the shepherd hallooed me to stop
چوپان به من ندا داد که توقف کنم.

3. the shepherd hit the wolves with his heavy club
شبان با چوبدستی سنگین خود،گرگ ها را زد.

4. an ignorant shepherd
یک شبان نافرهیخته

5. the lord is my shepherd . . .
خداوند شبان من است . . .

6. The shepherd re-collected his flock and went down the hillside.
[ترجمه ترگمان]چوپان گله را جمع کرد و از تپه پایین رفت
[ترجمه گوگل]شبان دوباره گله خود را جمع آوری و پایین تپه پایین رفت

7. The shepherd has penned the sheep in the five-acre field.
[ترجمه ترگمان]چوپان گوسفندها را در یک زمین پنج هکتاری محصور کرده است
[ترجمه گوگل]چوپان گوسفند را در زمین پنج هکتار پرورش داده است

8. The shepherd is bringing his flock down from the hills.
[ترجمه ترگمان]چوپان گله خود را از میان تپه ها بیرون می آورد
[ترجمه گوگل]چوپان گله خود را از تپه ها بیرون می آورد

9. The passenger were shepherd across the tarmac to the airliner.
[ترجمه ترگمان]مسافر از روی باند پرواز می کرد و به سمت هواپیما حرکت می کرد
[ترجمه گوگل]مسافر در هواپیما به هواپیما چسبیده بود

10. On May 1917 three young shepherd children reported a visitation from the Virgin Mary.
[ترجمه ترگمان]در ماه مه سال ۱۹۱۷، سه کودک چوپان جوان، دیدار از مریم باکره را گزارش کردند
[ترجمه گوگل]در ماه مه 1917، سه کودک جوان چوپان، از مریم مقدس دیدن کردند

11. For three nights, the shepherd maintained his lonely vigil.
[ترجمه ترگمان]پس از سه شب چوپان خود را برای شب زنده داری تنها نگه داشت
[ترجمه گوگل]برای سه شب، شبان خوابیده تنهایی خود را حفظ کرد

12. Tom Banbury was preoccupied with the missing Shepherd child and did not want to devote time to the new murder.
[ترجمه ترگمان]تام Banbury حواسش به بچه گم شده بود و دلش نمی خواست وقت را به قتل جدید اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]تام بانری با کودک گمشده چوپان مشغول به کار شد و نمی خواست زمان را به قتل جدید اختصاص دهد

13. They stood watching the Natural Leader shepherd the little children and their exhausted parents into the charabanc.
[ترجمه ترگمان]آن ها ایستاده بودند و به چوپان طبیعی بچه های کوچک و پدر و مادر خسته خود را در the نگاه می کردند
[ترجمه گوگل]آنها ایستاده بودند به تماشای رهبر طبیعی چوپان بچه های کوچک و والدین خسته خود را به charabanc

14. Fleischner and Shepherd specialize in preparing teachers to work with learning disabled students.
[ترجمه ترگمان]Fleischner و شفرد در آماده سازی معلمان برای کار با دانش آموزان معلول تخصص دارند
[ترجمه گوگل]Fleischner و Shepherd در آماده سازی معلمان برای کار با یادگیری دانش آموزان غیرفعال تخصص دارند

the Lord is my shepherd ...

خداوند شبان من است ...


پیشنهاد کاربران

جای چراندن گوسفندان ، چرا.


هدایت کردن ، پشت سر خود به راه انداختن مردم

چوپان

گله بان

شبان
چوپان

هدایت کردن، بردن



کلمات دیگر: