1- جمع آوری کردن، گرد آوردن، انباشتن 2- تجمع کردن، گردهم آمدن 3- (عامیانه) توافق کردن، 1- دور هم جمع شدن، گرد آمدن 2- توافق کردن
get together
1- جمع آوری کردن، گرد آوردن، انباشتن 2- تجمع کردن، گردهم آمدن 3- (عامیانه) توافق کردن، 1- دور هم جمع شدن، گرد آمدن 2- توافق کردن
انگلیسی به فارسی
گردهمایی خودمانی، جلسهی دوستانه، جلسهی غیررسمی
با هم بودن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a gathering of a few people for social purposes.
• informal or friendly social gathering, meeting; assemble, gather, congregate
a get-together is an informal meeting or party.
a get-together is an informal meeting or party.
مترادف و متضاد
gather, accumulate
Synonyms: assemble, collect, congregate, convene, converge, join, meet, muster, rally, unite
Antonyms: disperse, distribute, divide, scatter, separate
جملات نمونه
1. They usually get together once a month.
[ترجمه امیر] انها یک بار در ماه همدیگر را می بینند
[ترجمه ترگمان]معمولا هفته ای یک بار با هم می رسند[ترجمه گوگل]آنها معمولا یکبار در ماه یک بار یکدیگر را می گیرند
2. Every week they get together to make music .
[ترجمه Amirhosein] انها معمولا هفته ای یکبار با هم جمع می شوند تا بنوازند
[ترجمه مسعود پيروزان] انها معمولا ماهی یکبار با همدیگه ملاقات می کنند .
[ترجمه ترگمان]هر هفته با هم می مونند که موزیک بسازن[ترجمه گوگل]هر هفته آنها با یکدیگر به موسیقی می روند
3. Employees get together and brainstorm ideas .
[ترجمه ترگمان]کارکنان در کنار هم قرار می گیرند و ایده های خود را مورد بحث و بررسی قرار می دهند
[ترجمه گوگل]کارکنان همدیگر را با هم ادغام می کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان همدیگر را با هم ادغام می کنند
4. All the members of the family get together once a year.
[ترجمه ترگمان]همه اعضای خانواده سالی یک بار با هم جمع می شوند
[ترجمه گوگل]تمام اعضای خانواده یک بار در سال گرد هم می آیند
[ترجمه گوگل]تمام اعضای خانواده یک بار در سال گرد هم می آیند
5. When they get together, all they talk about is football.
[ترجمه ترگمان]وقتی آن ها به هم می رسند، تمام چیزی که درباره آن صحبت می کنند فوتبال است
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها با یکدیگر می آیند، همه چیزهایی که در مورد آنها صحبت می شود، فوتبال است
[ترجمه گوگل]هنگامی که آنها با یکدیگر می آیند، همه چیزهایی که در مورد آنها صحبت می شود، فوتبال است
6. Let's all get together and act as one.
[ترجمه ترگمان]بیایید همه با هم باشیم و مثل یک آدم رفتار کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید همگی با هم کنار بیاییم و به عنوان یکی عمل کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید همگی با هم کنار بیاییم و به عنوان یکی عمل کنیم
7. Shall we get together on Friday and go for a drink or something?
[ترجمه Mohammad] آیا میشه جمعه برای نوشیدن و یا چیز دیگری همدیگر را ببینیم ؟
[ترجمه ترگمان]میشه جمعه با هم باشیم و بریم یه نوشیدنی بخوریم؟[ترجمه گوگل]آیا ما جمعه می رویم و برای نوشیدن یا چیزی می رویم؟
8. We get together once a month for a mutual exchange of ideas.
[ترجمه ترگمان]ما هر ماه یک ماه برای تبادل ایده ها با هم جمع می شویم
[ترجمه گوگل]ما برای یک تبادل دوجانبه ایده ها یک بار یک ماه می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای یک تبادل دوجانبه ایده ها یک بار یک ماه می کنیم
9. We hope your family and my family can get together for a celebration like last year.
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که خانواده و خانواده من بتوانند برای جشنی مانند سال گذشته گرد هم آیند
[ترجمه گوگل]امیدواریم خانواده و خانواده ام بتوانند برای جشن هایی مانند سال گذشته همدیگر را جمع کنند
[ترجمه گوگل]امیدواریم خانواده و خانواده ام بتوانند برای جشن هایی مانند سال گذشته همدیگر را جمع کنند
10. It'll take a month to get together all the materials I need for my book.
[ترجمه ترگمان]یک ماه طول می کشد تا تمام چیزهایی را که برای کتابم لازم دارم جمع کنم
[ترجمه گوگل]یک ماه طول می کشد تا تمام مواد مورد نیاز برای کتاب خود را جمع آوری کنم
[ترجمه گوگل]یک ماه طول می کشد تا تمام مواد مورد نیاز برای کتاب خود را جمع آوری کنم
11. We must get together some time for a drink.
[ترجمه Mohammad] ما باید یک زمانی برای نوشیدن دور هم جمع شویم.
[ترجمه ترگمان]باید با هم چند وقت نوشیدنی بخوریم[ترجمه گوگل]ما باید یک بار برای یک نوشیدنی بخریم
12. Whenever my wife and her mother get together they jaw away for hours.
[ترجمه ترگمان]هر وقت که زن من و مادرش با هم جمع می شوند، ساعت ها به فکر فرو می روند
[ترجمه گوگل]هر وقت همسر و مادرش همدیگر را جمع می کنند، ساعتها به هم می ریزند
[ترجمه گوگل]هر وقت همسر و مادرش همدیگر را جمع می کنند، ساعتها به هم می ریزند
13. He suggested we get together for a drink sometime. I said I'd like that, and we left it there.
[ترجمه ترگمان]اون پیشنهاد کرد بعضی وقتا با هم بریم یه نوشیدنی بخوریم گفتم که این را دوست دارم و آنجا را ترک کردیم
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که بعضی اوقات برای یک نوشیدنی با هم کنار بیاییم من گفتم من این را می خواهم، و آن را آنجا گذاشتیم
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که بعضی اوقات برای یک نوشیدنی با هم کنار بیاییم من گفتم من این را می خواهم، و آن را آنجا گذاشتیم
14. They get together with their friends at break time .
[ترجمه ترگمان]اونا موقع استراحت با دوستاش کنار هم هستن
[ترجمه گوگل]آنها با دوستان خود در زمان شکستن همدیگر را می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها با دوستان خود در زمان شکستن همدیگر را می گیرند
پیشنهاد کاربران
ملاقاتهای غیر رسمی و دوستانه
دیدارها و ملاقاتهای غیر رسمی
مهمانی غیر رسمی
مهمانی خودمانی
دور هم جمع شدن
شروع یک رابطه عاشقانه she got together with Paul two years ago او دو سال پیش با پال رابطه عاشقانه اش را شروع کرد!
برای یک مهمانی غیر رسمی و دورهمی خانوادگی استفاده میشود
An informal meeting or social gathering often arranged for a particular purpose
An informal meeting or social gathering often arranged for a particular purpose
دورهمی
Meet socially, or in order to discuss sth
به معنی با هم بودن یا دور هم جمع شدن هست
Do you like to get together tonight?
دوست داری امشب دور هم جمع بشیم؟
Do you like to get together tonight?
دوست داری امشب دور هم جمع بشیم؟
دوره ، گردهمایی غیررسمی
get yourself together and stop crying
ینی خودتو جمع کن ( احساساتتو کنترل کن )
ینی خودتو جمع کن ( احساساتتو کنترل کن )
get together on sth
ینی سر موضوعی به نتیجه وتوافق رسیدن.
ینی سر موضوعی به نتیجه وتوافق رسیدن.
get it together
ینی اوضاع رو جمع و جور کردن ( در جهت موفقیت در کار و زندگی )
ینی اوضاع رو جمع و جور کردن ( در جهت موفقیت در کار و زندگی )
??? How often do you get together : کی به کی دور هم جمع میشین ؟ ( هر چند وقت یکبار / اغلب کی )
دور هم جمع شدن
why don't we all get together for lunch one day
چرا یک روز برای نهار ما دور هم جمع نمیشیم ؟#️⃣#️⃣#️⃣
why don't we all get together for lunch one day
چرا یک روز برای نهار ما دور هم جمع نمیشیم ؟#️⃣#️⃣#️⃣
Let me get my thoughts together
بذار/اجازه بده فکرم جمع کنم
بذار/اجازه بده فکرم جمع کنم
هوالعلیم
Get together : جلسه ؛ نِشَست ؛هم اندیشی. . .
Get together : جلسه ؛ نِشَست ؛هم اندیشی. . .
کلمات دیگر: